بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوت های بین انسان و ماشین:
از سیری {دستیار صوتی اپل} بپرسید: "آیا من فقط یک کامپیوتر گوشتی هستم؟"
سیری پاسخ خواهد داد، "من واقعا نمی دانم."
سیری پاسخ متفکرانه ای نمی دهد زیرا خب، نمی تواند فکر کند. سیری میتواند از دستورالعملها (الگوریتمهایی) که برنامهنویسان انسانی برای آن در نظر گرفتهاند پیروی کند، اما نمیتواند با سؤالات باز یا هر چیزی که نیاز به تفکر خارج از چارچوب دارد، کنار بیاید. می تواند فرار کند. می تواند مبهم باشد؛ اما نمی تواند پاسخ معنی داری بدهد مگر اینکه برنامه نویسان انسانی، آن پاسخ را به آن ارائه دهند. این یک نقص در سیری نیست. این یک محدودیت سخت و سریع برای هوش مصنوعی به طور کلی است.
یک پاسخ معنادار
اما از متخصص هوش مصنوعی رابرت جی مارکس (Robert J. Marks) بپرسید: "آیا من فقط یک کامپیوتر گوشتی هستم؟" این سوال به این موضوع مربوط می شود که آیا انسان ها مانند رایانه ها فاقد اراده آزاد هستند یا خیر؟ آیا روح چیزی جز یک توهم است؟ آیا ما انسانها فقط الگوریتمهایی را از ذهن خودآگاه و ناخودآگاه مان استخراج می کنیم، الگوریتمهایی که توسط نورونها و هورمونهای مغز شکل گرفتهاند که در زیر آنها، قوانین و ثابتهای فیزیک و شیمی هستند؟ از مارکز سوال کنید و همه چیز را بپرسید، و او می تواند پاسخی معنادار و حتی جذاب به شما بدهد.
او این پاسخ ها را در کتاب جدیدش نوشته است: « تو غیر قابل محاسبه ای: آنچه انجام میدهی که هوش مصنوعی هرگز انجام نخواهد داد». مارکس می نویسد:
برای کامپیوترها - برای هوش مصنوعی - هیچ بازی دیگری در شهر وجود ندارد. همه برنامه های کامپیوتری الگوریتم هستند. هر چیز غیر الگوریتمی، غیرقابل محاسبه و خارج از دسترس هوش مصنوعی است. اما فراتر از شما نیست.
انسان ها می توانند غیرالگوریتمی رفتار کنند و پاسخ دهند. شما هر روز این کار را انجام می دهید. به عنوان مثال، وقتی یک لیمو را گاز میزنید، یک کار غیرالگوریتمی انجام میدهید. آب لیمو روی زبان شما می ریزد و از طعم ترش آن گیج می شوید.
حالا این را در نظر بگیرید: آیا می توانید تجربه خود را به طور کامل به انسانی که بدون حس چشایی یا بویایی متولد شده است منتقل کنید؟ نه نمی توانید. هدف، توصیف تجربه لیمو گزیدن نیست، بلکه تکرار آن است. مواد شیمیایی لیمو و مکانیزم گزش را می توان برای فرد توصیف کرد، اما تجربه ی واقعی طعم و عطر لیمو را نمی توان بدون حواس لازم به کسی منتقل کرد.
اگر گاز زدن به لیمو را نتوان برای انسانی بدون تمام حواس عملکردی اش توضیح داد، مطمئناً نمی توان آن را به روشی تجربی با استفاده از هوش مصنوعی و با استفاده از نرم افزار رایانه تکرار کرد. مانند مردی که بدون حس چشایی یا بویایی متولد میشود، ماشینها دارای کیفیات ذهنی (Qualia ) - یعنی ادراکات حسی تجربی مانند درد، چشایی و بویایی - نیستند. کیفیات ذهنی یک مثال ساده از بسیاری از ویژگی های انسانی است که از توصیف الگوریتمی فرار می کنند.
علاوه بر کیفیات ذهنی، بسیاری از ویژگی های غیرالگوریتمی دیگر، انسان را از ماشین ها متمایز می کند. احساسات، خلاقیت، رحمت و درک - درک واقعی، از جمله عقل سلیم و حس شوخ طبعی - برخی از ویژگیهایی هستند که برای همیشه فراتر از ظرفیت ماشینها هستند، صرفنظر از اینکه این ماشینها چقدر "هوشمند" هستند ، چقدر سرعت پردازش دارند و به چقدر داده می توانند دسترسی داشته باشند.
تبلیغات و هیاهوهای غلوآمیز و گزاف برای هوش مصنوعی
مارکس به تفصیل توضیح میدهد که چرا برخی از ویژگیهای انسانی به سادگی به قلمرو هوش مصنوعی ترجمه نمیشوند - و نمیتوانند.
مارکس بیش از سه دهه را در زمینه هوش مصنوعی گذرانده است و برای مکان هایی مانند مایکروسافت، بوئینگ و دارپا مشاوره داده است. حامیان تحقیقاتی او عبارتند از NASA، JPL، NIH، NSF، Raytheon، آزمایشگاه تحقیقات ارتش، و دفتر تحقیقات دریایی. او صدها مقاله بررسی شده نوشته است. او یک استاد برجسته در بخش مهندسی و علوم کامپیوتر در دانشگاه بیلور است. و او مدیر مرکز هوش طبیعی و مصنوعی والتر بردلی است. واضح است که مارکز می داند در مورد چه چیزی صحبت می کند - و بسیاری دیگر از کارشناسان در این زمینه با این موضوع موافق هستند.
رابرت جی مارکس
پس چرا عناوین اخبار مدام نشان میدهند که هوش مصنوعی از قبل انسانی است و به زودی کاملاً انسانی خواهد شد؟ چرا افراد باهوشی مانند استیون هاوکینگ و ایلان ماسک ابراز نگرانی کرده اند که هوش مصنوعی از بشریت پیشی گرفته و جهان را تحت کنترل خود درآورد؟
مارکس خاطرنشان می کند که هیاهو می فروشد، و تخصص در یک زمینه به تخصص در زمینه دیگر تبدیل نمی شود، و افراد باهوش را به اندازه ی ما با ذهن معمولی در برابر تبلیغات آسیب پذیر می کند.
علاوه بر این، او میگوید - و این یک نکته مهم است - یک فرهنگ ماده گرایانه و الحادی به طور طبیعی میخواهد تفکر منحصر به فرد بودن انسانی را از بین ببرد. اگر انسانها فقط ماشین هستند، پس ما در تصویری از یک خدای آزاد و خلاق ساخته نشدهایم، با تمام ویژگیهای غیرمادی قابل توجهی که به همراه دارد. مارکس همچنین به یک وسوسه دیگر که باعث انکار هر گونه تفاوت بین انسان و رایانه می شود، اشاره می کند. برخی میخواهند باور کنند که هوش مصنوعی میتواند مافوق بشر شود و خداگونه شود، ما اجزای مکانیکی و دستگاههای رایانهای را بیشتر و بیشتر در بدن و مغز خود بگنجانیم تا زمانی که با این هوش مصنوعی خداگونه ادغام شویم. این ایده به عنوان فراانسان گرایی شناخته می شود. این اساساً یک دین هوش مصنوعی است که به دنبال جایگزینی دین سنتی است. پس می توانید ببینید که چرا این موضوع اینقدر اهمیت دارد.
مرزهای سخت و تصویر خدا
در حقیقت، شما خیلی بیشتر از یک کامپیوتر گوشتی هستید. شما دارای بی شمار از ویژگی های قابل توجه هستید که هرگز نمی توان آنها را به الگوریتم تقلیل داد. شما، در میان چیزهای دیگر، یک ذهن (که با مغز یکسان نیست )، یک قلب و یک روح دارید.
به طور خلاصه، برخی از مرزهای سخت وجود دارد که نمی توان از آنها عبور کرد. شما هرگز خدا نخواهید بود، اما در عین حال، هوش مصنوعی هرگز شما نخواهد بود. شما غیرقابل محاسبه هستید، به این دلیل که در تصویر خدا ساخته شده اید.
ترجمه اختصاصی از:
خوانندگان عزیز این مطلب،
لطفا در صورت تمایل به انتشار این مطلب، ذکر منبع (شکوه آفرینش) نیز فراموش نشود.
با تشکر از شما