بسم الله الرحمن الرحیم
روز در موزه 1
«داروین همیشه و همه جا»
در اسمیتسونیان -موزهی ملی- داروین همیشه و در همه جا است
دیوید کاپج: «داروین همیشه و همه جا»، این احساسی بود که ما در بازدید از ویترین علم آمریکا -موزه تاریخ طبیعی اسمیتسونیان- داشتیم. توجه کنید که اسمیتسونیان، یک موزه ملی است؛ متعلق به همهی ماست. با این حال در هیچ کجا اشاره ای به زیست شناسان معتبری که دیدگاههای متفاوتی دارند وجود ندارد. طراحی هوشمند، و هر چیز مرتبط با آن - همگی نادیده گرفته شدهاند. مشکلات مربوط به تکامل -حتی زمانی که به رسمیت شناخته شوند- با زیرنویسهایی که بهانههای سادهای را ارائه میدهند، در زیر فرش، مخفی و لاپوشانی میشوند.
هزاران بازدید کننده ای که از درب وارد می شوند، نمی دانند که با یک «نمایش تبلیغاتی چند میلیون دلاری» تلقین ذهنی خواهند شد.
اولین چیزی که مردم می بینند یک فیل عظیم الجثه در محوطهی بزرگ است.
در پایین مجسمه، به بازدیدکنندگان نشان داده می شود که چگونه انسان ها همراه با فیل ها تکامل یافته اند.
یک گردش به راست، بازدیدکننده را به تالار سنگوارهها (فسیلها) می برد، جایی که بچه ها به طور طبیعی مشتاق دیدن دایناسورها هستند.
داروین در عمق زمان
اما قبل از دیدن اولین سنگواره، بازدیدکنندگان باید با تکامل داروینی در عمق زمان آشنا شوند. در این ارائه هیچ اشارهای در مورد امکان تکامل یافتن از اجداد مشترک توسط طراحی هوشمند -تکامل مبتنی بر هدف- وجود ندارد، و تنها دیدگاه داروینی -یعنی تکامل مبتنی بر تصادف محض- ارائه شده است.
ما میفهمیم که این یک ارائهی داروینی است زیرا تنها مجسمهی موجود در تالار سنگوارهها، مجسمهی چارلز داروین است. هیچ زیستشناس دیگری در این نمایشگاه حضور ندارد: نه جان رِی (John Ray)، نه ژرژ کوویِر (Georges Cuvier)، نه لویی آگاسیز (Louis Agassiz)، نه ریچارد اووِن (Richard Owen)، نه لویی پاستور، یا هر زیستشناس یا دیرینهشناس بزرگ دیگری که به یک خالق اعتقاد داشت. همه جای موزه، داروین، و فقط داروین است . مخزن اسمیتسونین این هدف را تأیید می کند:
"موضوع تالار، حول این ایده متمرکز است که زندگی روی زمین برای همیشه در حال تغییر است، در گذشته در حال تغییر بوده و دوباره تغییر خواهد کرد." همچنین به همین دلیل است که مجسمه برنزی چارلز داروین در مرکز نمایشگاه قرار دارد. مجسمه داروین با دفترچه یادداشتی در دست، روی نیمکتی نشسته است، گویی که خودش را در تور نمایشگاه خسته کرده است! کنارش بنشینید و نگاهی به صفحه باز مجله او بیندازید. در آنجا اولین طرح از «درخت زندگی» او را خواهید دید، با انشعاب موجودات باستانیِ منجر شده به حیوانات امروزی، و این نقطهی عطفی بود که داروین با اطمینان کامل متوجه شد که همهی گیاهان و حیوانات به هم مرتبط هستند.
آقای داروین به نقل قول بزرگی از کتاب خود -خاستگاه گونهها- خیره شده است که بر فراز بازدیدکنندگان تالار سنگوارهها قرار دارد:
" تنوع بی نهایتی از موجودات زنده، از یک شروع بسیار ساده، به زیباترین و شگفتانگیزترین وجه، تکامل یافتهاند، و هنوز هم در حال تکامل اند."
یک لنز داروینی
دایناسورها به خوبی نمایش داده می شوند، اما مانند همه چیز در تالار سنگوارهها، آنها نیز از طریق یک لنز داروینی تفسیر می شوند: از چه چیزی تکامل یافته اند و به چه چیزی تکامل یافته اند. این یک تجربهی عمیقا اشباع شدهی داروینی است.
یکی دیگر از مواردی که موزه آن را ترویج می کند، ارتباط خود ما با حیوانات، توسط تکامل داروینی است. تمام ویژگیهای بدنی ما که به خوبی مهندسی شدهاند، نتیجه تصادفات میلیونها ساله هستند که ما را از لجن بیرون آوردهاند. این نمایش اعلام میکند: "بدن شما نتیجهی بیش از 3.7 میلیارد سال تکامل است" - نه اینکه «بیشتر دانشمندان چنین فکر میکنند»، بلکه «همینطور هست و لاغیر».
تختهی تعاملی به سوالات پاسخ میدهد، از جمله:
اولین بار چه زمانی ریه های من تکامل یافتند؟
اولین بار توانایی راه رفتن در خشکی چه زمانی تکامل یافت؟
اولین بار سر و حواس، چه زمانی تکامل یافتند؟
چه زمانی برای گرفتن اجسام کوچک، انگشت شست مخالف را به دست آوردم؟
کی بدنم متقارن شد؟
تنها یک پاسخ قابل قبول وجود دارد: تکامل.
تبلیغات تکاملی برای همهی سنین
کودکان نیز از این تبلیغات تغذیه می کنند. زمانی که والدینشان دربارهی میراث نخستی ما برایشان می خوانند، آنها به سمت این تصویر زیبا از دختر خردسالی روی حلقه در کنار میمون، کشیده می شوند. «انسان ها، میمون های بزرگی هستند. نزدیکترین خویشاوندان زنده ما بونوبوها و شامپانزهها هستند، که ما ویژگیهای زیادی با آنها داریم.» این بیانیه هیچ نشانه ای از استثنایی بودن انسان ها را در خود ندارد. پیام واضح است: ما فقط میمون هستیم.
موزه بیش از آنکه ارائهای از یک علم تجربی و آزمایش پذیر باشد، یک «تئاتر تکاملی» است. این نوع تبلیغات، امروزه در بیشتر موزه های تاریخ طبیعی در سراسر جهان معمول است. نمایشگرهای صوتی و تصویری قدرتمندی که تنها یک طرف مسائل جدی فلسفی و علمی را ارائه می دهند، چیزی است که ما با آن روبرو هستیم.
دفعه بعد نحوه برخورد موزه با «انفجار کامبرین» را بررسی خواهیم کرد. این باید جالب باشد، زیرا اسمیتسونیان مخزن 65000 نمونه از حیوانات پیچیدهی کامبرینی است که چارلز دولیتل والکات آنها را در «برگِس شِیل Burgess Shale» کشف کرد. آن فسیلها بعداً به عنوان چالشهای جدی برای نظریه تکامل تدریجی داروین شناخته شدند. آیا اسمیتسونیان صادقانه با آنها برخورد خواهد کرد؟
بعدی:
«پاشیدن خاکستر اسمیتسونیان بر روی انفجار کامبرین»
.
.
🌏برای مشاهدهی بقیهی قسمتها اینجا را کلیک نمایید🌏
.
.
این مطلب به طور اختصاصی توسط «شکوه آفرینش» تهیه شده است
و ترجمه ای است از:
نوشته شده توسط دیوید کاپج
DAVID COPPEDGE
اگر این مقاله برای شما جالب بود، آن را با دوستان شاداب خود نیز به اشتراک بگذارید
🌺🍃🏵🍃🌺
📜با عضویت در خبرنامهی شکوه آفرینش از آخرین اخبار و مطالب ما آگاه شوید 📺
📧کافی است در فرم زیر، ایمیل خود را وارد کرده و واژهی عضویت را یادداشت نمایید 📩