شکوه آفرینش

شکوه آفرینش

پربازدیدترین مطالب

منشا حیات 4: تشکیل پلیمرها؛ مشکلی برای خاستگاه زندگی

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

منشا حیات 4

تشکیل پلیمرها؛

مشکلی برای خاستگاه زندگی

راز آغاز حیات

برای مشاهده ی سایر قسمت ها، اینجا را کلیک نمایید.

 

 

 

 

برای لحظه‌ای فرض کنید که راهی برای تولید مولکول‌های آلی ساده در زمین اولیه وجود داشته است (برای توضیحات بیشتر در این مورد به قسمت قبلی مراجعه نمایید). بیایید از این مرحله عبور کنیم و تصور کنیم که این مولکول‌ها یک سوپ اولیه را تشکیل داده‌اند، یا می‌توانستند در نزدیکی یک دریچه‌ی گرمابی (هیدروترمال) با انرژی بالا پدید آمده باشند. در هر صورت، نظریه‌پردازان منشاء حیات باید مرحله‌ی بعدی را توضیح دهند:

منشا حیات 2: مروری بر تاریخچه فرضیات

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

« مروری بر تاریخچه فرضیات »

 

همه سامانه های زنده باید انرژی را پردازش کنند، اطلاعات را ذخیره کرده و سپس از آن استفاده کنند و سرانجام، خود را تکثیر نمایند

 

مقالات پیش رو، مجموعه‌ مقالاتی از والتر بردلی (Walter Bradley) و کیسی لاسکین (Casey Luskin) است که سعی دارد توضیحی ارائه ‌دهد برای این پرسش حیاتی که «آیا زندگی در ابتدا توسط عوامل کاملاً طبیعی به وجود آمده است؟».

این دومین مقاله از این مجموعه بود، که گزیده ای اصلاح شده از کتاب اخیرا منتشرشده‌ی " راهنمای جامع علم و ایمان: کاوش در سؤالات نهایی درباره زندگی و کیهان" (The Comprehensive Guide to Science and Faith: Exploring the Ultimate Questions About Life and the Cosmos) می باشد.

 

برای مشاهده ی سایر قسمت ها، اینجا را کلیک کنید.

 

(کیسی لاسکین)  

(والتر بردلی)

 

 

در ابتدا، تاریخچه‌ای کوتاه از فرضیات اولیه در رابطه با پیدایش حیات را بررسی می کنیم.

تفکر پیدایش خود به خودی (یا خلق الساعه) توسط ارسطو مطرح شد، به این معنی که حیات می تواند از ماده‌ی غیر زنده ایجاد شود{مثلا پدیدار شدن کرم حشرات از گوشت فاسد}. این اعتقاد -که به آن "نازیست‌زایی (abiogenesis)" نیز می گویند- برای دو هزار سال بر علم سلطه داشت. اما سرانجام در سال 1859، لویی پاستور به طرز متقاعدکننده‌ای - با مجموعه‌ای از آزمایش‌های هوشمندانه- آن را رد کرد. او نشان داد که ماده‌ی غیر زنده فقط در ظاهرِ امر، به نظر می‌رسد که می تواند عامل پیدایش زندگی باشد، اما حیاتی که ایجاد می‌شود در واقع از موجودات زنده‌ی بسیار کوچک، ناشی شده است؛ نه از ماده ی بی‌جان.

 

منشا حیات 1: آیا زندگی در ابتدا توسط عوامل کاملاً طبیعی به وجود آمد؟

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

« آیا زندگی در ابتدا توسط عوامل کاملاً طبیعی به وجود آمد؟ »

 

 

مقالات پیش رو، مجموعه‌ مقالاتی از والتر بردلی (Walter Bradley) و کیسی لاسکین (Casey Luskin) است که سعی دارد توضیحی ارائه ‌دهد برای این پرسش حیاتی که «آیا زندگی در ابتدا توسط عوامل کاملاً طبیعی به وجود آمده است؟». این اولین مقاله از این مجموعه است، که گزیده ای اصلاح شده از کتاب اخیرا منتشرشده‌ی " راهنمای جامع علم و ایمان: کاوش در سؤالات نهایی درباره زندگی و کیهان" (The Comprehensive Guide to Science and Faith: Exploring the Ultimate Questions About Life and the Cosmos) می باشد.

 

برای مشاهده ی سایر قسمت ها، اینجا را کلیک کنید.

(کیسی لاسکین)  

(والتر بردلی)

 

 

مجلات علمی بزرگ اغلب مقالاتی در مورد "بزرگترین اسرار حل نشده در علم" ارائه می‌دهند- و منشاء زندگی، تقریباً همیشه در این فهرست است، گاهی اوقات به عنوان راز شماره یک.  در این مطلب و مطالب بعدی، چالش‌های کلیدی منشأ طبیعی و شیمیایی حیات را بررسی خواهیم کرد. ما تشکیل پلیمرهای کاربردی حیاتی - پروتئین ها، DNA (دئوکسی ریبونوکلئیک اسید) و RNA (ریبونوکلئیک اسید) را بررسی خواهیم کرد. و اینکه چگونه ممکن است این مولکول‌های فوق‌العاده پیچیده، در اقیانوس‌ها، دریاچه‌ها یا برکه‌ها، از واحدهای سازنده‌ی مولکولی ساده و طبیعی مانند قندها و اسیدهای آمینه تشکیل شده باشند؟ هم‌چنین زندگی چیست؟ چگونه عمل می کند؟ آیا زندگی می تواند توسط عوامل کاملاً طبیعی شکل بگیرد؟

فهرست مستندهای نقد فرضیه تکامل داروین

 

 

 

فهرست مستندهای نقد فرضیه تکامل داروین

 

 

 

 

فسیل ها و رد نظریه تکامل

«معمای حل نشدنی داروین» "Darwin's Dilemma"

 

 

پرونده ای برای خالق

مستند جذاب « پرونده ای برای یک آفریدگار »


 

 

پرونده ای برای خالق

مستند فوق العاده « رمزگشایی از راز زندگی »

 

مطالعات ژنتیک و سنگواره ها -قسمت 7 از بخش5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 7

فسیل های « نئاندرتال ها » و مطالعات ژنتیک

 

ژنتیک و انسان های اولیه

 

با توجه به این که تعداد فسیل های منتسب به « نئاندرتال ها » و محدوده ی زمانی زیستی منتسب شده به آن ها، برای بررسی های ژنتیکی توسط تکامل شناسان، وسوسه انگیز است!، در طی دهه های اخیر، تلاش های بی شماری در جهت مطالعه ی « نئاندرتال ها » به وسیله ی روش«  DNA باستانی:  Ancient DNA» انجام شده است.

گرچه مطالعه ی فسیل ها بر اساس روش های ژنتیکی، به طور نسبی، نسبت به مطالعه بر اساس خصوصیات آناتومیک و ظاهری، دقیق تر است، اما کماکان مشکلات جدی در این روش های جدید نیز به چشم می خورد!

 

قبل از بحث و بررسی پیرامون مطالعات ژنتیکی انجام شده بر روی فسیل های « نئاندرتال ها »، مطالب مقدماتی پیرامون ژنتیک، مطالعات ژنتیکی و نیز محدودیت ها، نقاط ضعف و اشتباهات موجود در این مطالعات، را ارایه می نماییم تا مخاطبان محترم، آشنایی بیشتری با این مباحث داشته باشند و هنگامی که کلمات دهان پرکنی همچون « مطالعات ژنتیکی » را پیرامون فسیل‌ها و موجودات زنده ی کنونی شنیدند، تصور ننمایند که این روش ها وحی مُنزَل و قطعی هستند!!!

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

پرنده ای که جغرافیای زیستی نئوداروینیسم را به چالش می کشد

 

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

« پرنده ای عجیب و غریب که جغرافیای زیستی نئوداروینیسم را به چالش می کشد»

پرندگانی حیرت انگیز به نام هواتزین (Hoatzin ) که بومی آمریکایی جنوبی هستند نظر دیگری را پیشنهاد می کنند!

پیش گفتار: «سنگواره (فسیل)هایی شبیه به هواتزین در اروپا و آفریقا یافت شده اند، این در حالی است که امروزه این پرندگان را فقط در حوضه ی رودخانه های آمازون و اورینوکو در آمریکای جنوبی می توان یافت.»

یک معمای تکاملی لذت بخش

اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی؟ همانطور که ممکن است پیش بینی کرده باشید، این مشکلِ واقعا سرگرم کننده، به جغرافیای زیستی مربوط می شود. به دلیل اینکه این پرندگان در پرواز بد هستند، تکامل گرایان مجبور شده اند به هواتزین ها، قایق سواری کردنی تکان دهنده نسبت بدهند به طور باورنکردنی ای تکان دهنده!

دکتر کیسی لاسکین (Casey Luskin) در اینجا درباره « مورد اسرار آمیز هوآتزین: جغرافیای زیستی دوباره نئوداروینیسم را شکست میدهد » نوشته است. او توضیح می دهد:

 

ادامه ی فسیل های « نئاندرتال » -قسمت 6 از بخش5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 6

 

ادامه ی مبحث فسیل شناسی « نئاندرتال ها »

 

نقد نظریه فرگشت

 

 

 (H  یکی از روش های پرکاربرد فریب مخاطب توسط تکامل شناسان، استفاده از مجسمه‌ها، نقاشی ها و تصاویر خلق شده به وسیله ی « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » است!(146) در این روش، « تکامل شناسان »، از هنرمندان مجسمه ساز، نقاش و ... کمک می‌گیرند تا تصورات و ادعاهای خود پیرامون فسیل ها را در قالب مجسمه ها و نقاشی ها، به خورد مخاطب دهند:

 

منطقه ممنوعه

نقاشی ها و مجسمه های خلق شده به دست  « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » ، یکی از ابزارهای تکامل شناسان جهت جلب اعتماد مخاطبان می‌باشد.

 

 

گرچه این ترفند، بسیار باورپذیر و جذاب می نماید، اما در اکثریت مواقع، از قاعده و قانون مشخصی تبعیت نمی کند! یعنی با دست کاری در فرم عضلات، ضخامت پوست، وضعیت موها و حتی فرم لب ها، « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  »  که همکاری نزدیکی با تکامل‌شناسان دارند و معاش آن ها نیز از همین راه تأمین می شود، مجسمه ها و نقاشی هایی به دلخواه تکامل شناسان می سازند! بسیار جالب است که بدانیم، بر اساس هنر، خلاقیت و دلخواه « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » ، مجسمه ها و نقاشی های بعضاً متفاوتی از یک نوع فسیل مانند « نئاندرتال ها » یا « استرالوپتیکوس ها » و ... پدید می آید:(147)

 

نقد نظریه تکامل

 

تصور چند « هنرمند دیرینه شناس» از « نئاندرتال ها »! از راست به چپ، یک «انسان سا» به صورت وحشی، کودن، جنگجو تا خردمند! (بیچاره نئاندرتال ها که این همه تصویر مختلف، به آن ها نسبت داده شده است!!! )

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

فسیل های « نئاندرتال » -قسمت 5-5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 5

مطالعه ی سنگواره های « نئاندرتال »

نقد علمی تکامل نئاندرتال ها

 

 یکی از مباحث مورد علاقه ی تکامل شناسان، مباحث مرتبط با «هومینید ها : انسان ساها»ی موسوم به « نئاندرتال: Neanderthal »(116) می باشد. مطالعات متعددی که در طی سال‌های اخیر پیرامون انسان ساهای موسوم به « نئاندرتال: Neanderthal »(116) صورت گرفته است؛ ابهامات، ایرادات و سوالات لاینحلی را درباره ی نئاندرتال ها ایجاد نموده، که متاسفانه با سکوت رسانه ای و بعضاً توجیهات سفسطه وار تکامل شناسان همراه بوده است.

« نئاندرتال: Neanderthal » ها طبق ادعای تکامل شناسان، «هومینید ها : انسان ساها»یی هستند که فسیل های منتسب به آن ها، از مناطق مختلفی اعم از جنوب اروپا، قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه، یافت شده است. هنوز که هنوز است، خود تکامل شناسان نیز پیرامون این که « نئاندرتال ها »، « گونه ای جدا از انسان ها » بوده اند یا این که در داخل «گونه ی انسان (خردمند) » بوده و تنها زیرگونه ای از انسان ها می باشند، اتفاق نظر ندارند!!!(118)

البته در طی چند سال اخیر، این معضل نه تنها حل نشده، بلکه پیچیدگی های این مبحث، بیشتر هم شده است. به نحوی که شواهد جدید، سوالات جدید و ابهامات جدی را پیرامون چیستی « نئاندرتال ها » مطرح نموده اند!

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

توالی فسیلی انسان ساها -بخش 5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (قسمت 4)

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 4

توالی فسیلی انسان ساها (هومینیدها)

 

نقد نظریه تکامل انسان

 

 

یکی دیگر از توالی های فسیلی که به وفور از سوی تکامل شناسان مورد استفاده قرار می گیرد، توالی فسیلی انسان ساها یا « هومینید : Homind » ها است.(81) این توالی فسیلی نیز به عنوان یک توالی فسیلی مشهور از سوی تکامل شناسان ارایه می گردد و شاید بتوان گفت که یکی از معروف ترین و پرکاربرد ترین توالی های فسیلی در عرصه های رسانه ای، کتب و مجلات عام و خاص می باشد.(81) مخاطبان محترم، به وفور و به تواتر، توالی های فسیلی زیر را ملاحظه نموده اند ....:

 

توالی فسیلی « انسان ساها Hominids : » (81) نیز همانند « توالی فسیلی اسب ها »، عمدتاً به دو صورت « توالی فسیلی خطی »(82) و « توالی فسیلی شاخه ای »(83) نمایش داده می‌شود که توالی خطی عمدتاً در مجلات، کتب و رسانه های مربوط به مخاطب عام، و توالی شاخه ای عمدتاً در مجامع آکادمیک ارایه می گردد.

 

در توالی فسیلی خطی که برای مخاطب عام بسیار باورپذیر می نماید، فسیل ها و تصاویر بازسازی شده ای از « انسان ساها Hominids : » به ترتیب نمایش داده می شوند. به نحوی که توالی فسیلی خطی، از یک میمون اولیه، شروع شده و با زنجیره ای از فسیل های موسوم به « انسان ساها Hominids : » که شامل انواع « جنوبی کپی Australopithecus : » و «پرامردم Paranthropus :  » و ... هستند، ادامه یافته و به انسان امروزی ختم می شود!!!(82) در این توالی، تکامل شناسان تاکید ویژه ای بر تغییرات فرم جمجمه ها، خمیدگی قامت و تغییرات آن، تغییرات انگشتان و ... می نمایند تا این توالی را به خصوص برای مخاطبان عام، باورپذیرتر نمایند!(81)

 

به دلایل متعدد، توالی فسیلی « انسان ساها Hominids : » (81) ، به عنوان یک توالی فسیلی استراتژیک شناخته می شود. از یک سو، ظاهر این توالی فسیلی، بسیار جذاب و متقاعد کننده به نظر می رسد؛ از سوی دیگر، به دلیل اهمیت خاص این توالی فسیلی در بحث خلقت انسان، و تبعات و نتایج علمی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی حاصل از پذیرش یا عدم پذیرش آن، توالی فسیلی « انسان ساها Hominids : » (81) ، به شدت از سوی تکامل شناسان و حامیان سکولار و لائیک آن ها مورد اشاعه و ترویج قرار می گیرد؛ به همین دلیل، نقد این توالی از اهمیت بسیاری برخوردار است.

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

 

توالی شاخه ای -بخش 5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (قسمت سوم)

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 3

توالی شاخه ای؛ تاکتیک تکامل شناسان برای گریز از برخی شبهات؟!!!

 

نقد علمی تکامل داروین

 

 

به موازات کشف برخی فسیل ها، و بروز تناقضات، ابهامات و سوالات جدی در توالی های شاخه ای، تکامل شناسان ضمن حفظ توالی خطی و ارائه ی آن به مخاطبان عام، از توالی های شاخه ای در محیط های آکادمیک بهره بردند!

توالی های خطی مشابه آن چه که در مورد اسب ها ارایه گردید، یکی از باورپذیرترین انواع توالی فسیلی است که تکامل شناسان به مخاطبان عام ارایه نموده و می نمایند. هنوز هم این توالی های خطی در کتب دبیرستان، مجلات عمومی، رسانه های جمعی و ... به خورد مخاطب عام داده می شوند تا مخاطب، صحت فرضیه ی تکامل را بیش از پیش بپذیرد ...

 

نکته ی مهم این که در وهله ی اول، توالی های خطی بسیار موثرتر از حتی توالی های شاخه ای به نظر می رسند. برای مثال، در توالی خطی اسب ها، توالی تغییرات جمجمه ای، دندانی، جثه ای و انگشتی، برای افرادی که اطلاع چندانی از ابهامات و اشکالات پیش روی این توالی ندارند، بسیار باورپذیر و دقیق به نظر می رسد و به همین دلیل، کاربرد وسیعی دارد.

اما کشف موارد فراوانی از نقض مکرر توالی های فسیلی خطی، موجب ارایه ی توالی های شاخه ای از سوی تکامل شناسان شده است تا به زعم خود، این موارد نقض را نیز به نحوی توجیه نمایند! برای مثال کشف فسیل شبه اسب « موروپوس: Moropus »(65) که در دوره ی «میوسن» می زیسته و به صورت « چند انگشته » و بسیار بزرگتر از اسب های امروزی بوده است(65)، یکی از موارد مهم خدشه وارد کننده به توالی فسیلی خطی اسب ها بوده است! به نحوی که کل توالی خطی اسب ها با کشف « موروپوس » زیر سوال می رفته است، چرا که «موروپوس » خارج از الگوی مورد ادعای تکامل شناسان در افزایش جثه و کاهش تعداد انگشتان بوده است...

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

...

...