شکوه آفرینش

شکوه آفرینش

پربازدیدترین مطالب

قایق سواری حیوانات در آب های طوفانی! جغرافیای زیستی

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قایق سواری در آب های طوفانی

 

نقد  جغرافیای زیستی فرگشت

قبلا در مورد جغرافیای زیستی تکامل مطلبی را در وبگاه «شکوه آفرینش» منتشر کردیم (اینجا) اکنون مطلب جالب دیگری نیز در این رابطه آماده کرده‌ایم که تقدیم نگاه شما خوانندگان عزیز می‌گردد:

 

در مطلبی منتشر شده توسط دکتر گونتر بکلی -دیرینه شناس به گونه‌های متعدد و مختلفی از حیوانات اشاره می‌شود که جغرافیای زیستی تکاملی را به هم می‌زنند، ترجمه‌ی این مطلب در ادامه آمده است، و همراه با آن، تصاویری برای درک بهتر مطالب قرار داده ایم،

توجه شود که این تصاویر در مقاله اصلی موجود نیستند و بعضی از آن ها هم کاملا با مطلب هماهنگ نیستند اما به درک آن کمک می کنند. هم چنین برای خوانش بهتر، نکات مهم آن را برجسته و رنگی کرده ایم:

 

 

قایق سواری در آب های طوفانی:

زمانی که جغرافیای زیستی با اجداد مشترک در تضاد است

الگوی منظم توزیع زیست‌شناختی گیاهان و جانوران یکی از شواهدی بود که چارلز داروین در حمایت از نظریه خود در مورد نسب مشترک ذکر کرد. به همین ترتیب، ارائه شواهد مدرن به نفع تکامل تقریباً هرگز از ذکر جغرافیای زیستی کوتاهی نمی کند. در واقع، این یک واقعیت واضح است که بسیاری از موجودات بومی جزایر بیشتر شبیه گونه های سرزمین اصلی مجاور هستند، یا اینکه کانگوروهای فسیلی منحصراً در استرالیا یافت شده اند، که اتفاقاً منطقه پراکنش امروزی آن‌ها است. این الگوی منظم توزیع جغرافیایی زیستی معمولاً با اشاره به پراکندگی یا جانشینی (رانش قاره ای) توضیح داده می شود.

با این حال، این که جغرافیای زیستی به طور واضح از اجداد مشترک پشتیبانی می کند، یا اینکه الگوهای توزیع جغرافیایی زیستی همیشه به خوبی با الگوی انشعاب فیلوژنتیک بازسازی شده یا سن فرضی مبدا همسو هستند، دور از واقعیت است. در واقع، بسیاری از مشکلات سرسخت جغرافیای زیستی و جغرافیای دیرین زیستی وجود دارد که با الگوی تکاملی تبار مشترک مطابقت ندارد. این مشکلات شامل توزیع ناهمگون ارگانیسم هایی است که در مناطق مجاور (یا حداقل مناطقی که تصور می شود با رانش قاره از هم جدا شده اند) رخ نمی دهند.

 

 

به عنوان مثال می توان به خرچنگ های آب شیرین ( Sternberg & Cumberlidge 2001 ) اشاره کرد. اپوسوم کولوکولو colocolo opossum از چیلوئه که بیشتر از سایر اپوسوم های آمریکایی به کیسه داران استرالیایی مرتبط است. سرده گلسنگ Heteroplacidium ورامبولدیا که در استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و جزایر فالکلند و همچنین در منطقه مدیترانه، به عنوان مثال، ساردینیا ( باغ‌های گیاه‌شناسی ملی استرالیا 2012 ) یافت می‌شوند. یا گروه گیاه خوار دنیای جدید Plesiodelphacinae در ژاپن ( Asche et al. 2016 ). گاهی اوقات نیز این کشف فسیل ها بوده است که پازل های زیست جغرافیایی ایجاد می کند، مانند کشف یک پلاتیپوس فسیلی از آمریکای جنوبی ( Pascual et al. 1992 )، یا یک مرغ مگس خوار فسیلی از اروپا ( Louchart et al. 2008 )، که داستان های تکاملی در مورد منشاء بومی این گروه ها که قبلاً بلامنازع بود را نابود کرد.

 

 

پرندگان راتیت

یک نمونه نمادین از توزیع منفصل، پرندگان راتیت Ratite است. اینها شامل پرندگان بسیار بزرگ فاقد قدرت پرواز مانند شترمرغ های آفریقایی، پرندگان فیلی منقرض شده از ماداگاسکار، رئاس آمریکای جنوبی، اموس استرالیایی، کاسواری از استرالیا، و کیوی، و هم‌چنین موآس منقرض شده از نیوزیلند هستند.


جغرافیای زیستی داروینیستپرنده فیلی و شترمرغ

جغرافیای زیستی داروینیسترئاس  rheas

 

جغرافیای زیستی داروینیست     emus         

جغرافیای زیستی داروینیست   moas   

جغرافیای زیستی داروینیست            cassowaries  

جغرافیای زیستی داروینیست   kiwi

اکثر زیست شناسان تصور می کردند که راتیت ها، یک نژاد هستند و از یک جد مشترک بدون پرواز سرچشمه می گیرند و توزیع ناهمگون آن‌ها با تجزیه ابرقاره جنوبی باستانی گوندوانا توضیح داده می شود. متأسفانه، چند مشکل این داستان لذت بخش را خراب می کند:

1.        به نظر نمی رسد که موآس با کیوی نیوزلند مرتبط تر باشد ( کوپر و همکاران 2001 ، Haddrath & Baker 2001 ).

2.        در عوض، ادعا می شود که پرندگان فیلی ماداگاسکار نزدیک ترین خویشاوندان کیوی نیوزلند هستند ( میچل و همکاران 2014 ).

3.        تجزیه گندوانا بسیار قدیمی تر ازآن است که برای توضیح توزیع پرندگان راتیت توسط رانش قاره ای (جغرافیای زیستی vicariance)، که طبق شواهد فسیلی و ساعت مولکولی نمی تواند قبل از پالئوژن منشاء گرفته باشد، کافی باشد ( Prum et al. 2015 ).

 

اما صبر کنید، کمکی از سوی افراد تبارشاخه شناسی رسیده است: فقط درخت را تکان دهید و گونه ها را تغییر دهید، به طوری که همه پرندگان شترمرغ‌مانند بتوانند به طور مستقل با همگرایی چندگانه از اجداد پروازکننده تکامل یافته باشند، و بنابراین توزیع زیستی آن‌ها می تواند به دلیل پراکندگی عادی از طریق مسیر هوایی باشد. این توسط مطالعه ژنومی هارشمن (2008) پیشنهاد شد. او متوجه شد که تینموس پرنده در میان پرندگان راتیت بدون پرواز جا می‌گیرد. این البته با بسیاری از ویژگی‌های مورفولوژیکی که همه راتیت ‌ها را متحد می‌کنند، و همچنین با داده‌های مولکولی در تناقض است، و هارشمن حتی پنج مطالعه اخیر را ذکر می‌کند که قویاً از مونوفیلی راتیت ‌ها حمایت می‌کنند. اما این داده های متناقض در مطالعه DNA هارشمن که توسط حداقل 19 نویسنده مشترک انجام شد نادیده گرفته شده است.

جغرافیای زیستی داروینیستtinamous تینموس

مطمئناً درخت مولکولی جدید باید آنقدر قوی باشد که شواهد مولکولی جدید بر شواهد متضاد غلبه کند. جز اینکه اینطور نیست: در واقع مقاله هارشمن (2008) دو درخت بسیار متفاوت را ارائه کرد، یکی که در آن تینموس به رئاس نزدیکتر است و دیگری که در آن به کاسواری، ایموس و کیوی نزدیکتر است. اما چه کسی اهمیت می‌دهد؟! حداقل از شر یک مشکل جغرافیایی ناخوشایند خلاص شدیم.

 

اما موارد بیشتری وجود دارد: در مطالعه‌ای، Haddrath & Baker (2012)  هرچند تایید کردند که تینموس در راتیت ها جایگاه دارد، اما آنها به موآهای منقرض شده نزدیک‌تر هستند، در حالی که رئا به کیوی، کاسوواری و اِموس نزدیک‌تر هستند. مطمئناً، حالا آن‌ها به نتایج درست رسیده اند، البته تا مطالعه بعدی با ژن های دیگر!، مانند ژن اسمیت و همکاران (2013) ، که دوباره دو نتیجه متفاوت برای موقعیت تینموس مانند هارشمن و همکاران دریافت کرد (2008). در همین حال مطالعه جدیدی توسط بیکر و همکاران (2014) نتیجه Haddrath & Baker (2012) را تأیید کرد (توجه داشته باشید که Scherz 2013 همه شواهد ادعایی برای موقعیت tinamous در بین راتیت ها را مورد مناقشه قرار داد!). آیا بازسازی درخت فیلوژنتیک، علم شگفت انگیزی نیست؟!!

 

 

حلزون های آب شیرین در جزایر جنوبی اقیانوس آرام

زیلسک و همکاران (2016) الگوی مرموز پراکندگی از راه دور گاستروپودهای کوچک آب شیرین خانواده Tateidae در سراسر اقیانوس آرام جنوبی را ، به این صورت توصیف کردند که احتمالاً در طول پالئوژن توسط پرندگان به عنوان ناقل منتقل شده اند. آن‌ها دریافتند که مجمع‌الجزایر دورتر که سرده Fluviopupa را در خود جای داده‌اند، از نیوزیلند با پراکندگی پیچیده به سمت غرب کلونی شده‌اند، به طوری که «فاصله جغرافیایی پیش‌بینی‌کننده مناسبی برای رابطه فیلوژنتیکی نیست». آها! اجازه دهید این را به زبان ساده ترجمه کنم: الگوی جغرافیای زیستی از اصل و نسب مشترک پشتیبانی نمی کند، اما باید با فرضیه های موقتی توضیح داده شود.

 

 

فرضیه زورق‌سواری برای پراکندگی اقیانوسی

به هر حال، برخی از بزرگترین مشکلات جغرافیایی زیستی توسط جاندارانی ایجاد می شود که تکامل گرایان باید فرض کنند که در اقیانوس ها از طریق زورق‌سواری (رفتینگ  rafting) به سایر قاره ها پراکنده شده اند (نمونه های زیادی توسط Luskin و de Queiroz 2005 ذکر شده است ). این فرضیه قایق سواری برای اولین بار توسط آلفرد راسل والاس پیشنهاد شد، و توسط تکامل گرایان مدرن که حتی جزایر شناور را به عنوان حالتی برای پراکندگی مهره داران از راه دور در اقیانوس ها پیشنهاد کرده اند، توضیح داده شد (هول 1998 ). با این وجود، حتی دیرینه‌شناس مشهور جورج گیلورد سیمپسون (1940) اذعان داشت که «این نوع مهاجرت تصادفی در مواقع ضروری برای توضیح هر واقعیتی که با تز اصلی در تضاد است، کشیده می‌شود». خوب گفتی!

 

 

عنکبوت‌های دریچه‌ای

در میان جانوران بسیار متنوع عنکبوت استرالیایی یک گونه وجود دارد که برجسته می شود: عنکبوت درختی Moggridgea Rainbowi که فقط در جزیره کانگورو دیده می شود، اما نزدیکترین خویشاوندان خود را از همان سرده در آفریقا دارد. یک مطالعه فیلوژنومیک نشان داد که گونه استرالیایی از گونه خواهر همزاد آفریقایی خود حدود 2 تا 16 میلیون سال پیش جدا شد که بسیار دیرتر از جدایی قاره استرالیا و آفریقا در حدود 95 میلیون سال پیش است. بنابراین، اخیراً توسط هریسون و همکاران پیشنهاد شده است (2017) که رتیل های بزرگ، 6000 مایل در اقیانوس هند وحشی از آفریقا تا استرالیا رفته اند ( PLOS 2017) و نه به سواحل طولانی استرالیای غربی بلکه به جزیره کوچکی در نزدیکی آدلاید در استرالیای جنوبی. پروفسور اندرو آستین، ناظر دکترا نویسنده اصلی این نشریه، در مصاحبه ای گفت: "در ابتدا فکر می‌کردم، این باور نکردنی به نظر می رسد" ( دانشگاه آدلاید 2017 ). در ابتدا فکر می‌کرد؟ در فکر دوم و سوم برای من، هنوز هم باورنکردنی است.

 

 

کرم-مارمولک ها

کرم-مارمولک ها (Worm-Lizards) یا ( Amphisbaenia) زیرگروهی متمایز (بیشتر بدون پا) از خزندگان سنگفرشی (squamate ) هستند. آنها شکارچیان عجیب و غریب و مرموز با روشی از زندگی هستند که این مشکل را ایجاد می کند که چگونه توزیع ناهمگون آنها را در آمریکای جنوبی، آفریقا، خاورمیانه و بخش هایی از آمریکای شمالی و اروپا توضیح دهیم.

جغرافیای زیستی داروینیست

یک مطالعه فیلوژنتیک نشان داد که گونه های آمریکای جنوبی و آفریقا تنها حدود 40 میلیون سال پیش از هم جدا شدند، زمانی که هر دو قاره قبلاً به طور گسترده توسط اقیانوس اطلس جنوبی از هم جدا شده بودند. بنابراین، زیست شناسان مجبورند تصور کنند که این حیوانات زیرزمینی در سراسر اقیانوس رفت و آمد کرده اند. در واقع، آنها باید نه یک، بلکه حداقل سه (شاید حتی پنج) مرتبه، پراکنده شدن بین اقیانوسی را فرض کنند: از آمریکای شمالی به اروپا، از آمریکای شمالی به آفریقا و از آفریقا به آمریکای جنوبی. برای پرداختن به این واقعیت که چنین چیزی نه تنها بسیار بعید است، بلکه در واقع هرگز مشاهده نشده است، دانشمندان «میلیون‌ها سال» را مانند یک عصای جادویی مورد استفاده قرار می‌دهند تا در بازه‌های زمانی زمین‌شناسی، توضیح‌های غیرممکن مضحکی ارائه دهند.

 

 

ایگوانا و مارهای استخوانی در جزایر اقیانوس آرام

ایگواناها و مارهای استخوانی عمدتاً در آمریکا یافت می شوند، به جز این موارد مرموز: ماداگاسکار و دو جزیره اقیانوس آرام فیجی و تونگا، دور از قاره آمریکا. باز هم دانشمندان توضیحی را ترجیح داده‌اند که نشان می‌دهد این حیوانات با زورق‌سواری روی تشک‌های گیاهی شناور به این جزایر رسیده‌اند، که حدود شش ماه برای سفر 8000 کیلومتری طول می‌کشد (انتشارات دانشگاه شیکاگو 2010 ) . با این حال، این توضیح پیشرو، اخیراً تحت شعاع توضیح توسط پراکندگی زمینی از طریق اتصالات پل زمینی فرضی، مورد مناقشه قرار گرفت ( نونان و همکاران 2010). البته، این فرضیه جدید مشکلات خاص خود را دارد و نیاز به چندین فرضیه موقت دارد، زیرا ما هیچ مدرک مستقلی برای اتصال زمینی به آسیا و/یا استرالیا در زمان حساس تاریخ زمین نداریم و نیز فسیل‌ها و زیر فسیل های ایگوانیدها در استرالیا و سایر جزایر اقیانوس آرام وجود ندارند.

جغرافیای زیستی داروینیست

 

نونان و همکاران صریحاً اعتراف کردند که آنها «نمی‌توانستند به طور قطعی مسیر اقیانوس آرام را برای مارهای استخوانی و مارمولک‌های ایگوانید نشان دهند»، اما با این وجود، این دانشمندان فرضیه جدید خود را نسبت به فرضیه‌ی  «بزرگ‌ترین رویداد زورق‌سواری مهره‌دارانی که تاکنون پیشنهاد شده است» ترجیح دادند. بدیهی است که آنها صحت چنین رویدادی را بسیار بعید می دانستند. اما چرا، وقتی قرار است «میلیون‌ها سال»، حتی غیرمحتمل‌ترین چیزها را به راحتی، چندین برابر ممکن کند؟!

 

در مورد وقوع ایگوانا و مارهای استخوانی در ماداگاسکار، کلونی زایی از طریق شبه قاره هند پیشنهاد شده است، زیرا نمایندگان فسیلی این دو گروه جانوری از آسیا شناخته شده اند و نه از آفریقا (Vences 2004 ) . مشکل آزاردهنده این است که سرده های ایگوانید ماداگاسکاری، به صورت تودرتو در گونه‌های آمریکای جنوبی ، پیدا شده‌اند. این یکی دیگر از معماهای جغرافیایی زیستی است که با روایت استاندارد تکاملی مطابقت ندارد.

 

 

*میمون های دنیای جدید

مشهورترین نمونه پراکندگی فرضی زورق‌سواری، مورد میمون های دنیای جدید (Platyrrhini) است. قدیمی‌ترین فسیل این گروه پستانداران، Bransinella boliviana از یک منطقه 26 میلیون ساله الیگوسن انتهایی در بولیوی، و Perupithecus ucayaliensis از ائوسن انتهایی (حدود 41 میلیون سال پیش) در پرو است که با سن تکاملی موافق است. قدمت میمون های دنیای جدید با ساعت مولکولی حدود 37 تا 40 میلیون سال است. نزدیکترین خویشاوندان پیشنهادی Talahpithecus (Oligopithecidae) و Proteopithecus (Proteopithecidae) از ائوسن از شمال آفریقا هستند، به طوری که بیشتر نخستی شناسان فکر می کنند که میمون های دنیای جدید در آفریقا قبل از عبور از اقیانوس اطلس تکامل یافته اند.

 

اما نه فسیل و نه نمایندگان زنده از مکزیک آمریکای شمالی شناخته شده نیستند، به طوری که کلونی زایی از طریق یک پل زمینی آسیایی-آمریکای شمالی بسیار بعید به نظر می رسد، به خصوص که آمریکای جنوبی از 80 تا 3.5 میلیون سال پیش از آمریکای شمالی جدا بوده است. آمریکای جنوبی حدود 90 تا 120 میلیون سال پیش با رانش قاره ای از آفریقا جدا شد، که برای اجداد میمون های دنیای جدید برای سفر در دوران قاره در حال حرکت بسیار قدیمی است، زیرا این اجداد فقط در ائوسن ظاهر می شوند.

جغرافیای زیستی نقد تکامل داروینیست

{حرکت و اتصال دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی}

 

دوره های زمین شناسی حیوانات {دوره های مختلف زمین شناسی}

 

هیچ کس ایده قابل قبولی ندارد که چگونه اجداد میمون های دنیای جدید توانسته اند از سراسر اقیانوس اطلس از آفریقا تا آمریکای جنوبی عبور کنند، زیرا به نظر می رسد حیوانات تنهایی که روی درختان افتاده بر آب، گذر می کنند توضیحی پوچ است (Fleagle & Gilbert 2006) که حتی فقط یک مشاهده کنونی برای آن وجود ندارد. این به ویژه به این دلیل است که شما به یک جمعیت زنده متشکل از حداقل چند حیوان نر و ماده در یک مکان و زمان نیاز دارید. تخمین زده می شود که به عنوان جمعیت پایه گذار، به حدود 10-100 فرد همنوع برای میمون های دنیای جدید مورد نیاز بوده است. مطمئناً به یک قایق بزرگ نیاز داشت و اقیانوس اطلس حداقل 1400 کیلومتر عرض در ائوسن داشت.

 

مشکل زنده ماندن از چنین سفر زورق‌سواری‌ای (rafting) در سراسر اقیانوس به دلیل این واقعیت پیچیده است که حتی پستانداران کوچک مناطق خشک (مثلاً دگوس) نمی توانند بیش از دو هفته بدون آب شیرین زنده بمانند، و این سفر اگر با تکیه بر جریان‌های آب باشد حداقل 60 روز و با دریانوردی بازهم 14 روز طول می کشد. (Gabbatiss 2016 ). دریانوردی؟! بله اینکه مشکلی نیست، شما فقط به جزایر شناور با درختان عمودی که به عنوان بادبان عمل می کنند نیاز دارید! وای، تخیل تکامل گرایان تقریبا نامحدود است. آدم تعجب می کند و از خود می‌پرسد که آیا آن‌ها تا به حال در آب و هوای طوفانی روی یک قایق در اقیانوس بوده اند یا نه!

دوره های زمین شناسی حیوانات  دگوس degus

 

اما همانطور که دونالد پروترو تایید کرده است ( پروترو 2015 )، «میمون ها تنها مستعمره نشینانی نبودند که با رفتینگ از آفریقا به آمریکای جنوبی رسیدند. به نظر می رسد که بسیاری از حیوانات هستند که همین کار را انجام می دهند: مارمولک ها، skinks {نوعی مارمولک}، لاک پشت ها، خزندگان کور گورکن به نام amphisbaenids ، و حتی پرندگان عجیب و غریب به نام هواتزین.

 

چشمگیرتر از همه، جوندگان caviomorph بودند. بله، اعتقاد بر این است که حتی جوندگان و پرندگان نیز از اقیانوس با قایق عبور کرده اند ( Poux et al. 2006 , Naish 2011 ). به نظر می رسد در آن زمان سفرهای اقیانوسی بسیار شلوغی در جریان بوده است که به محض اینکه انسان ها می توانستند آن را مشاهده و ثبت کنند، ناگهان متوقف شده است.

جوندگان caviomorph

 

نتیجه

بله، این یک مشکل مهلک برای فرضیه‌های قایق‌سواری خارق‌العاده است که در کل تاریخ دریانوردی بشر، هیچ مورد مستندی وجود ندارد که در آن حیوانات بزرگ‌تر زمینی در وسط اقیانوسی بزرگ در حال رفت‌وآمد دیده شده باشند. تنها مشاهدات تجربی برای پراکندگی رفتینگ، گروهی متشکل از 15 مارمولک آنولیس است که در سال 1995 در جزیره‌ای در دریای کارائیب به ساحل رسیدند، و ظاهراً پس از طوفان 200 مایلی (321 کیلومتر) از جزیره گوادلوپ به آنگویلا، که هر دو متعلق به جزایر Leeward Leeser آنتیل در کارائیب هستند، حرکت کردند.

 

جغرافیای زیستی تکامل نقد

{در این تصویر می‌توانید جزایر گوادلوپ و آنگویلا را در گوشه ی سمت راست تصویر مشاهده نمایید. این جزایر در شمال آمریکای جنوبی قرار گرفته اند.}

 

به نظر می رسد مورد دیگر یک لاک پشت غول پیکر آلدابرا است که در سواحل آفریقای شرقی غوطه ور شده است و احتمالاً برای حدود سه هفته مسافت 740 کیلومتری را طی کرده است ( Gerlach et al. 2006).

{مترجم: در این باره در یک سایت خبری، این طور نوشته شده بود:

در سال 2004، یک لاک پشت غول پیکر 55 پوندی آلدابرا در نزدیکی دارالسلام در تانزانیا به ساحل نشست. این لاک پشت ها بر خلاف لاک پشت های دریایی، حیوانات خشکی هستند، بنابراین او به جای شنا کردن، در اقیانوس شناور بوده است. بر اساس جانوران «کشتی چسبی» که روی پاهایش رشد کرده بودند، دانشمندان دریافتند که لاک پشت در تمام مسیر از جزیره مرجانی آلدابرا در سیشل در فاصله بیش از 450 مایلی (720 کیلومتر) شناور بوده است. این لاک پشت احتمالاً در طی بادهای موسمی قوی، به آب افتاده و برای چندین هفته یا ماه در امتداد جریان استوایی جنوبی همراه با بادهای موسمی غربی شناور بود و سپس به ساحل رسید.}

 

جغرافیای زیستی

جغرافیای زیستی تکامل نقد{در این نقشه، فاصله حدودی و احتمالی مسافت طی شده توسط لاک پشت را برای شما علامت زده ام.}

 

چارلز داروین امیدوار بود که چنین مشکلاتی را با این ادعا حل کند که با توجه به زمان کافی، بسیاری از چیزهایی که بعید به نظر می رسند می توانند اتفاق بیفتند، و "بنابراین، تکامل گرایان نئوداروین برای شامل کردن داده های جغرافیایی زیستی مجبور می شوند به مهاجرت «بعید» یا «غیر منتظره» ارگانیسم ها که در برخی موارد نیاز به عبور از اقیانوس ها دارد متوسل شوند. این نوع داده ها ممکن است لزوماً داروینیسم را به طور مطلق رد نکنند، اما حداقل این استدلال ساده انگارانه را که جغرافیای زیستی از تبار مشترک عمومی از طریق تطابق بین مسیرهای مهاجرت و تاریخ تکامل پشتیبانی می کند، به چالش می کشند. در بسیاری از موارد، این تطابق به وضوح وجود ندارد" ( لاسکین 2015).

با این حال، مشکل دیگری نیز وجود دارد: در عین حال، ما شواهد پارینه زیست-جغرافیایی قابل توجهی داریم که نشان می دهد چنین پراکندگی‌ای حتی در مواردی با فواصل بسیار کوچکتر و دوره های زمانی طولانی، با زورق‌سواری به وضوح اتفاق نمی افتد ( Krause 2001 ، Clyde et al. 2003 ). به عنوان مثال در دوره کرتاسه بین آفریقا و ماداگاسکار (اگرچه این مساله با موضوع جریان های دیرینه پیچیده شده است؛ علی و هوبر 2010 )، یا بین هند و آسیا زمانی که شبه قاره هند نزدیک بود اما هنوز به آسیا متصل نشده بود.

 

در همه این مثال‌ها، دیدگاه چند‌تباری نسبت به تبار مشترک همگانی، با شواهد تجربی بسیار بهتر موافق است. توضیح اخیر مشکلات تقریباً غیرقابل حلی را در مورد مسیرهای غیرممکن پراکندگی یا تاریخ گذاری خیلی زودهنگام رویدادهای جانشین ایجاد می کند که با سابقه فسیلی واقعی یا داده های زمین شناسی در رانش قاره‌ای در تضاد است. حداقل وجود چنین شواهد متضادی باید توسط تکامل گرایان تصدیق شود، اما البته این اتفاق نمی افتد و در عوض ما با سیل بی پایان فرضیه های موردی روبرو هستیم که سعی می کنند شواهد متضاد را توضیح دهند و حتی آن را به عنوان پشتوانه‌ای برای تکامل ادعا کنند.

 

این مطلب به طور اختصاصی توسط «شکوه آفرینش» تهیه شده است

و ترجمه ای است از:

https://evolutionnews.org/2018/06/rafting-stormy-waters-when-biogeography-contradicts-common-ancestry

 

اگر این مقاله برای شما جالب بود، آن را با دوستان شاداب خود نیز به اشتراک بگذارید

 

🌺🍃🏵🍃🌺

 

ذکر-منبع

 

 

📜با عضویت در خبرنامه‌ی شکوه آفرینش از آخرین اخبار و مطالب ما آگاه شوید 📺

خبرنامه

 

 

 

 

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

...

...