شکوه آفرینش

شکوه آفرینش

پربازدیدترین مطالب

مطالعات ژنتیک و سنگواره ها -قسمت 7 از بخش5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 7

فسیل های « نئاندرتال ها » و مطالعات ژنتیک

 

ژنتیک و انسان های اولیه

 

با توجه به این که تعداد فسیل های منتسب به « نئاندرتال ها » و محدوده ی زمانی زیستی منتسب شده به آن ها، برای بررسی های ژنتیکی توسط تکامل شناسان، وسوسه انگیز است!، در طی دهه های اخیر، تلاش های بی شماری در جهت مطالعه ی « نئاندرتال ها » به وسیله ی روش«  DNA باستانی:  Ancient DNA» انجام شده است.

گرچه مطالعه ی فسیل ها بر اساس روش های ژنتیکی، به طور نسبی، نسبت به مطالعه بر اساس خصوصیات آناتومیک و ظاهری، دقیق تر است، اما کماکان مشکلات جدی در این روش های جدید نیز به چشم می خورد!

 

قبل از بحث و بررسی پیرامون مطالعات ژنتیکی انجام شده بر روی فسیل های « نئاندرتال ها »، مطالب مقدماتی پیرامون ژنتیک، مطالعات ژنتیکی و نیز محدودیت ها، نقاط ضعف و اشتباهات موجود در این مطالعات، را ارایه می نماییم تا مخاطبان محترم، آشنایی بیشتری با این مباحث داشته باشند و هنگامی که کلمات دهان پرکنی همچون « مطالعات ژنتیکی » را پیرامون فسیل‌ها و موجودات زنده ی کنونی شنیدند، تصور ننمایند که این روش ها وحی مُنزَل و قطعی هستند!!!

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

 

منطقه ممنوعه تکامل

 

برای دریافت رایگان PDF  « مطالعات ژنتیک و سنگواره ها - قسمت 7 از بخش 5 فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! کلیک کنید...

 


پیوند (لینک) کمکی در صورت خرابی پیوند بالا

 

 

 

تذکر: سلسله مقالات «فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!» متعلق به وبسایت «وعده صادق» به نشانی www.alvadossadegh.com می باشد. وبگاه « شکوه آفرینش: shokooh-afarinesh.ir » تنها این مطالب را جمع آوری کرده است و نکات مهم آن را برجسته، خط‌کشی و رنگ گذاری کرده و آن ها را در قالب PDF عرضه کرده است. بنابراین خوانندگان محترم هم چنین می توانند برای مطالعه ی این سلسله مقالات به وبگاه «شکوه آفرینش» و یا به بخش «مقالات ویژه» در وبگاه «وعده صادق» مراجعه نمایند.

هم چنین، همان طور که در بند بعد می خوانید طبق بیان نویسنده این مقالات انتشار این مطالب بدون ذکر منبع اصلی (سایت وعده صادق) مورد رضایت نویسنده ی آن ها نمی باشد:

{{با توجه به نابرابری عددی جبهه ی منتقد « فرضیه ی تکامل » با جبهه ی حامیان آن، قطعاً دوستان عزیز و بزرگواری هستند که تمایل دارند تا به نشر این سلسله مقالات کمک نمایند و ان شاء الله ما را در مسیر پیش رو، یاری فرمایند. ضمن تشکر از این عزیزان و بزرگواران، استدعا می نماییم که تمامی مطالب نقل شده از این سلسله مقالات، با ذکر منبع باشد.

 به دلیل بروز مشکلات زیاد ناشی از عدم درج منبع مقالات لینک داده شده یا کپی شده از وبسایت « وعده ی صادق » و ناتوانی بسیاری از افراد کپی کننده ی این مطالب از پاسخگویی به سوالات و شبهات طرف مقابل، وبسایت « وعده ی صادق »، پیگیری این نوع کپی کاری بدون درج منبع را از طریق مجاری قانونی، حق خود می داند.}}

 shokooh-afarinesh.ir

.

.

بخش هایی کوتاه از این مقاله:

....

 مولکول DNA که مسئول کدبندی، حفظ و انتقال نسل به نسل محتوای ژنتیکی در بسیاری از موجودات زنده از جمله جانوران است، میلیون ها و میلیارد ها کد ژنتیکی خود را فقط از طریق 4 نوع نوکلئوتید  A، G، C  و T رمز بندی می نماید! (168) به نحوی که ترتیب و توالی نوکلئوتیدهای DNA و تنوع موجود در این توالی ها، مشخص کننده ی میلیون ها و میلیاردها کد ژنتیکی، محصولات پروتئینی ساخته شده از روی این کدهای ژنتیکی، و خصوصیات وراثتی موجودات زنده که نسل به نسل انتقال می یابند، می باشد!(168) و صد البته این مسئله، نشان‌دهنده ی علم و عظمت خداوند قادر بی همتا است. (نکته ای که بخش اعظم تکامل شناسان با آن سر ستیز دارند)!!!

 

ژنتیک و نقد تکامل داروینی

 

اما این مولکول های شگفت انگیز DNA در کجا قرار دارند؟

پاسخ به این سوال بسته به نوع موجود زنده دارد، اما در انسان و جانوران که بدن آن ها از میلیاردها سلول تشکیل شده است، مولکول های DNA در 2 بخش عمده ی زیر قرار دارند:(168)

الف) هسته ی سلول؛ که به مثابه مغز متفکر سلول است و بخش اعظم DNA سلولی (حاوی بیش از 3 میلیارد جفت باز × 2) در این بخش قرار دارد.(169)

ب) میتوکندری ها؛ که به مثابه موتور محرکه ی سلول ها هستند که بخش کوچکی از  DNA سلولی را در خود جای داده اند (حدود 16500 جفت باز)، اما همین مقدار اندک  DNA، در کپی‌های متعدد در بخش های مختلف سلول پخش شده است.(170)

.

اما در مورد DNA میتوکندریال (mtDNA)، وضعیت به گونه ی دیگری است؛ به نحوی که DNA  میتوکندریایی (mtDNA) تقریباً همیشه، فقط از مادر و سلول جنسی مادر « تخمک » به فرزندان انتقال می یابد(170) (البته این اطلاعات، مطالب پایه و ابتدایی ژنتیک تا سال 1995 میلادی هستند و استثنائات مهمی نیز در این قضیه وجود دارند)

.

.

آیا مطالعه ی فسیل ها به روش «  DNA باستانی:  Ancient DNA  »، روشی دقیق و بی عیب و نقص است؟

قبلاً و در ابتدای این مقاله و سلسله مقالات قبلی، به ابهامات، ضعف ها، ایرادات و اشکالات فاحش موجود در مطالعه ی فسیل ها بر اساس وضعیت آناتومیک و ظاهری پرداختیم. این اشکالات به قدری زیاد هستند که حتی خود زیست شناسان هم در حال چاره جویی برای جایگزینی آن ها هستند. (البته باز هم جالب است که با وجود این اشکالات، تکامل شناسان کماکان بسیاری از ادعاهای خود در مورد تکامل را در قالب همین وضعیت آناتومیک فسیل ها به نمایش می‌گذارند!). به هر حال، آن چه مسلم است، این است که روش مطالعه بر اساس ظاهر و آناتومی فسیل ها به شدت مخدوش و معیوب می باشد.

 

یکی از روش های جایگزین برای مطالعه ی فسیل ها که در طی چند دهه ی اخیر به کار گرفته شده است، روش مطالعه بر مبنای «  DNA باستانی: Ancient DNA  » موجود در فسیل ها است که در دهه های اخیر وارد مطالعات دیرینه شناسی گردیده است. این روش گرچه بهتر از روش مطالعه بر مبنای آناتومی و ظاهر فسیل ها است، اما باز هم روشی به شدت پر ایراد و پر اشکال می باشد!

 

البته متاسفانه هرگاه اصطلاح دهان پرکن « مطالعه ی ژنتیکی » و « مطالعه بر اساس DNA  » به میان می آید، تعداد زیادی از عوام و خواص، فریب خورده و تصور می نمایند که با روشی بی‌عیب و نقص یا حداقل کم عیب و نقص مواجه هستند! حال آن که به هیچ عنوان چنین نیست!

 

A) DNA  موجود در فسیل ها، در اثر گذشت زمان، دچار تغییرات مهم ژنتیکی بعد از مرگ می‌شود. این تغییرات ژنتیکی، شامل موارد متعددی همچون « دآمیناسیون »، « آسیب اکسیداتیو»، « آسیب هیدرولیتیک » و ... می باشد:(179)

 

چنین آسیب هایی احتمال ایجاد خطا در تعیین توالی های ژنتیکی و کدهای ژنتیکی موجود در « DNA باستانی: Ancient DNA  » را افزایش می دهد که در مطالعات مختلف، درجات متفاوتی از این گونه اشتباهات، گزارش گردیده است:(180)

 

بنابراین علی رغم پیشرفت های جدید در فناوری های ژنتیکی و آزمودن روش های مختلف برای ارتقای کمی و کیفی این گونه مطالعات، هنوز هم صحت و دقت چنین مطالعاتی با توجه به بروز آسیب های مختلف در «  DNA باستانی: Ancient DNA  »، با چالش های جدی مواجه است! بنابراین مخاطبان محترم نباید تصور کنند که مطالعات ژنتیکی فسیل ها، روشی دقیق و بی‌نقص است!

 

 

B ) بجز جهش ها و آسیب های ایجاد شده در «  DNA باستانی: Ancient DNA  »، یکی دیگر از چالش های بزرگ پیش روی مطالعات مبتنی بر «  DNA باستانی »، مسئله ی آلودگی DNA  نمونه های فسیلی مورد مطالعه، با DNA های ناخواسته ی محیطی است! منشأ این DNA های آلوده کننده، می تواند از خود نمونه های فسیلی، باکتری ها و ویروس های محیطی، انگشتان پژوهشگران و حتی محیط آزمایشگاه و وسایل به کار رفته در آن باشد:(181)

 

جالب است که بدانیم، مسئله ی آلودگی نمونه های فسیلی تحت مطالعه به روش«  DNA باستانی » ، مسئله ای است که علی رغم اهمیت فوق العاده زیادش در مخدوش کردن نتایج مطالعات ژنتیکی، از چشم بسیاری از محققین دور می ماند! تا آن جا که حتی بسیاری از مقالاتی که در نشریات مشهور منتشر می شوند نیز، مسئله ی احتمال « آلودگی » نمونه های«  DNA باستانی » و راهکارهای احتمالی برخورد با آن را فراموش می نمایند!:(182)

 

در این میان، گرچه تلاش هایی برای افزایش دقت مطالعات مبتنی بر« DNA باستانی:   Ancient DNA  » و کاهش اثرات « آلودگی » بر آنالیز ژنتیکی انجام شده است، اما به دلیل ماهیت متفاوت و تعدد آلاینده ها و حتی عدم توانایی در حدس زدن برخی آلاینده های قدیمی، این مشکل کماکان باقی است و باز هم اطمینان کافی از صحت نمونه های مورد مطالعه به روش« DNA باستانی: Ancient DNA  » وجود ندارد!:

 

اما موضوعی که این مسئله را بغرنج تر می کند، این است که تاکنون بسیاری از ویروس ها و باکتری های محیطی که در مکان های مختلف (اعم از محل کشف فسیل ها، ابزار های حمل و نگهداری فسیل ها و حتی محیط آزمایشگاه) و نیز زمان های مختلف (اعم از زمان مرگ موجود زنده ی فسیل یا عصر حاضر) می توانند موجب آلودگی شوند و بررسی های ژنتیکی را به چالش بکشند، هنوز کشف نشده اند!!! بالطبع با وجودی که هنوز ماهیت بسیاری از ویروس ها و ... مشخص نشده است، نمی توان از ابزار هایی برای شناسایی و حذف قطعی آلودگی های ناشی از آن ها بهره برد!

 

C ) یکی دیگر از مشکلات مهم پیش روی مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی: Ancient DNA  » ، این است که هنوز راهکارهای واحد، استاندارد و دقیقی برای مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی » در مسایل آزمایشگاهی مرتبط با این موضوع وجود ندارد! این موضوع تنها به مسئله ی رفع آلودگی ها باز نمی گردد، بلکه سایر روش های آزمایشگاهی مربوط به روش «DNA  باستانی » ( اعم از تکثیر DNA نمونه ی فسیلی و ...) را نیز در بر می گیرد:(184)

 

D ) علاوه بر مسئله ی « تغییرات ساختاری DNA بعد از مرگ موجود زنده »، « آلودگی DNA مربوط به فسیل ها با DNA های محیط اطراف »، و نیز « استاندارد نبودن مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی»، باز هم مشکل بزرگی در رابطه با مطالعه بر روی فسیل ها با استفاده از روش « DNA باستانی» وجود دارد و این مشکل نیز وارد شدن DNA برخی ویروس ها به DNA موجودات زنده ی دیگر از جمله « جانوران » و « انسان ها » است!!!

امروزه مشخص شده است که بسیاری از ویروس ها، در هنگام ورود به بدن موجودات زنده، DNA  خود یا DNA کپی شده از روی RNA خود را وارد سلول های بدن موجودات زنده می‌نمایند!(185)

 

این مسئله، در ویروس های مختلفی گزارش شده است که برخی از این ویروس ها همچون HBV  (ویروس هپاتیت BHPV  (ویروس پاپیلومای انسانی) و HIV (ویروس عامل بیماری ایدز ( AIDS))، کاملاً شناخته شده هستند!(185)

 

این آمیختگی DNA اصلی یا کپی شده ی برخی ویروس ها با DNA سلول های موجودات زنده و بالاخص انسان، در بسیاری از موارد، یک مسئله ی موقتی نیست و تا سالیان سال و حتی گهگاه تا پایان عمر موجود زنده (از جمله انسان ها) ادامه می یابد و بدین ترتیب سلول های بدن انسان، مجبور است این DNA اجنبی! و غریبه! را در داخل خود تحمل کند!(185)

...

مسئله ی ورود DNA ویروس ها به DNA سلول های موجودات زنده از جمله انسان ها، مانعی اساسی برای اعتماد به روش های مطالعه بر مبنای « DNA باستانی: Ancient DNA » ایجاد می نماید! چرا که ممکن است آن بخش هایی از DNA فسیل ها که با موجودات زنده ی امروزی (از جمله انسان) تفاوت دارد، نه DNA حقیقی فسیل مورد مطالعه، بلکه DNA اجنبی و غریبه‌ای باشد که از ویروس های بیماری زا یا غیر بیماری زا، به DNA حقیقی فسیل ها اضافه شده باشد!!! با توجه به مطالب ذکر شده، این پرسش مطرح می گردد که در حالی که ما هنوز همه ی ویروس‌های موجود در جهان را نشناخته ایم، چگونه می توانیم مطمئن باشیم که قطعاتی از DNA  فسیل ها که توسط ما مطالعه شده اند، حقیقتاً و به صورت تمام و کمال، DNA  خود موجودات زنده ی ماقبل تاریخ هستند، نه DNA اجنبی و بیگانه ی ویروس های بدن آن ها!

 

این مسئله موقعی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم بدن همه ی افراد، واکنش مشابهی به ویروس ها ندارد! بلکه در برخی افراد و در برخی نژادها، DNA  ویروس ها بیشتر از بقیه ی نژادها، سلول های بدن موجود زنده ی میزبان را آلوده می کنند!(187) این مسئله، پیچیدگی ماجرا را بیشتر می نماید!

 

E ) یکی دیگر از مشکلاتی که در مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی » به چشم می خورد، مسئله ی تعداد ناکافی و کم فسیل های مورد مطالعه است. در واقع بسیاری از مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی» ، تنها بر روی یک فسیل یا تعداد معدودی از فسیل ها انجام می شوند؛ چرا که اولاً تعداد فسیل های مکشوفه، معمولاً کم می باشد؛ ثانیاً تمامی فسیل ها شرایط لازم برای مطالعه بر اساس این روش را ندارند؛ ثالثاً مسایل تکنیکی، اقتصادی و مانند آن‌ها، معمولاً اجازه ی مطالعه بر روی تعداد زیادی از فسیل ها را نمی دهد.

 

برای مثال، همان گونه که قبلاً نیز ذکر شد، فسیل هایی همچون فسیل منسوب به جانوران به اصطلاح « انسان سا: Hominid » موسوم به « جنوبی کپی بحرالغزالی: Australopithecus bahrelghazali  »(84)، «کنیا مردمِ پخت رخ: Kenyanthropus platyops  »(85) و ... فقط و فقط در حد 1 نمونه فسیلِ کشف شده یا حتی فقط بخش کوچکی از یک فسیلِ کشف شده را شامل می شده اند!!!(84و85) نمونه های دیگری شامل « جنوبی کپی سدیبا: Australopithecus sediba »(86) نیز تنها شامل 2 نمونه فسیل بوده اند!(86)

 

در مورد « نئاندرتال ها » که فسیل های مکشوفه ی منتسب به آن ها در مقایسه با سایر فسیل‌ها، تعداد به مراتب بیشتری دارند، تعداد فسیل های منتسب به آن ها حدود 400 عدد می‌باشد(188) که گرچه نسبت به بقیه ی فسیل ها، عدد بسیار بیشتری است، اما باز هم برای مطالعات ژنتیکی کافی نمی باشد! مطالب زیر، علت این سخن ما را بیشتر توضیح می دهد:

.

.

حال اگر این تعداد نمونه ها را با تعداد فسیل های منتسب به نئاندرتال ها که 400 فسیل هستند، مقایسه کنیم، و احتمال حذف تعداد زیادی از این فسیل ها را نیز به دلایل مختلف تکنیکی، آزمایشگاهی و ... در نظر بگیریم و اشتباهات ناشی از تغییرات DNA در طول زمان و آلودگی نمونه ها و ... را نیز به یاد آوریم!!!، خواهیم دید که هنوز هم مطالعه بر روی DNA فسیل های جانوران و حتی « نئاندرتال ها »، رویای کودکانه ای بیش نیست!

بالطبع با توجه به این که تعداد نمونه های فسیلی « نئاندرتال ها » کفایت لازم را ندارند، مقایسه‌ی آن ها با انسان های امروزی صحیح نیست! چه بسا آن تفاوت هایی که از برخی DNAهای « نئاندرتال ها » با « انسان های به اصطلاح مدرن » گزارش می شود، یک تفاوت ژنتیکی بین نژادی و بین جمعیتی باشد، نه تفاوت ژنتیکی بین گونه ای!

 

ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که اگر امروزه در مطالعات ژنتیکی، جمعیت «کالاش‌ها»(165) (حتی با تعداد اندک حدود 4000 نفری شان) نادیده گرفته می شدند و در مطالعات جمعیتی انسان های کره ی زمین وارد نمی گردیدند، تفاوت های ژنتیکی آن ها کشف نمی شد؛ مشابه همین امر، می تواند در مورد « نئاندرتال ها » نیز صادق باشد! (حتی با شدت بیشتر!) چرا که در مورد « نئاندرتال ها » نیز تعداد کم فسیل های آن ها موجب می گردد تا تعداد زیادی از  DNAهایی که در جمعیت های آن ها وجود داشته است، از دید پژوهشگران پنهان گردد!

به عبارت دیگر، 400 فسیل « نئاندرتال » که بخش زیادی از آن ها نیز غیر قابل مطالعه به روش« DNA باستانی: Ancient DNA » هستند، نمای مناسبی از وضعیت ژنتیکی کل جمعیت چند صد هزار نفری « نئاندرتال ها » به دست نخواهد داد! و چه بسا تفاوت های ژنتیکی برخی از فسیل های « نئاندرتال ها » با انسان های امروزی، در زمره ی همان تفاوت هایی باشد که در نژاد های انسان های امروزی دیده می شود؛ تفاوت هایی که « کالاش: Kalash  »ها(165) و نیز جمعیت های ساکن « پاپوا (گینه ی نو): Papua »(166) و اهالی « ملانزی: Melanesians  »(167) که در عصر امروز زندگی می کنند به خوبی آن را نشان می دهند.

 

F) علاوه بر مسئله ی تنوع ژنتیکی جمعیت های انسانی از نژادهای مختلف، یکی از مواردی که در پذیرفتن نتایج حاصل از مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » تشکیک ایجاد می نماید، مسئله ی نادیده گرفتن « بیماری های ژنتیکی » و کروموزومی است!

امروزه بیماری های بسیاری کشف شده اند که در آن ها، اختلالات کروموزمی یا ژنتیکی، عامل بروز بیماری می باشند. برخی از این بیماری ها همچون « سندرم کلاین فلتر : Klinefelter’s syndrome »(189) و انواع شدید « سندرم ترنر : Turner’s Syndrome »(190) می‌توانند علاوه بر اختلالات کروموزمی و ژنتیکی، تغییرات واضح اسکلتی نیز ایجاد نمایند!

.

.

حال تصور بفرمایید که هزاران سال آینده، فسیل یک جوان یا میانسال به ظاهر سالمی که قرار بوده در آینده، علایم « بیماری هانتینگتون : Huntington’s disease » را نشان دهد، اما به دلایل دیگری همچون زلزله، سیل، بیماری های دیگر همچون انواع عفونت ها، سرطان و در جوانی یا ابتدای میانسالی جان خود را از دست داده است، از خاک خارج شود و توسط دانشمندان قرن های آتی چه از نظر ظاهری و چه از نظر مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » مورد بررسی قرار گیرد. این امر تبعات جالبی خواهد داشت؛ به نحوی که اسکلت فسیل مذکور، تفاوت های جدی با انسان های دیگر نخواهد داشت، اما در آنالیز DNA این فسیل، تغییرات فاحشی همچون ازدیاد توالی های تکراری کدهای « CAG » به چشم خواهد خورد! اگر دانشمندان آینده نیز از نسل تکامل شناسان کنونی باشند! ممکن است چنین تفاوت‌هایی را به تفاوت بین « گونه » ای نسبت دهند! حال آن که در اصل، فسیل های مذکور مبتلا به بیماری ژنتیکی بوده و به همین دلیل، DNA متفاوت با بسیاری از انسان ها داشته اند، نه این که موجودی از « گونه » ای دیگر باشند!

البته مشکلات مذکور در مورد فسیل هایی که اختلالات اسکلتی و ژنتیکی توام داشته باشند، بغرنج تر می باشد! به نحوی که اگر دانشمندان نسل های بعد، به تکامل شناسان امروز تأسی نمایند!، با مشاهده ی اختلالات اسکلتی و ژنتیکی در فسیل های بیمارانی که مبتلا به بیماری‌هایی همچون « سندرم ترنر : Turner’s Syndrome »(190) بوده اند، نتیجه خواهند گرفت که با توجه به تفاوت های اسکلتی و ژنتیکی صاحبان فسیل های مذکور، این فسیل ها مربوط به موجوداتی جدا از « گونه » ی انسان ها می باشند!!!

...

 ب) آن چه که تکامل شناسان از آن به عنوان DNA مرجع انسان های امروزی نام می برند، DNA حاصل از مطالعه ی « پروژه ی ژنوم انسان : Human Genome Project » و چند مطالعه ی دیگر است که مجموع این چند مطالعه، تاکنون حتی به میزان بیش از تعداد انگشتان 2 دست نیز از ژنوم کامل انسان های سالم  و متفاوت، استفاده نکرده اند!!!(192) که ان شاء الله ما به صورت گذرا در ادامه ی مقاله و به صورت مفصل در سلسله مقالات آتی، به آن خواهیم پرداخت. در واقع 10 DNA کامل انسانی، که تا به امروز به صورت کامل رمزگشایی شده اند، نمی توانند نماینده ی DNA بیش از 7 میلیارد نفر انسان(193) باشند! بنابراین تکامل شناسان تا سال های سال نیز نمی توانند هیچ DNA یا مجموعه ای از DNA انسان های کنونی را به عنوان « DNA مرجع » معرفی نمایند و تا عملی کردن این ادعا، سال های سال و فاصله ی زیادی در پیش دارند!

...

 

برای مشاهده تمامی مطالب این مقاله ، فایل PDF قرار داده شده در بالا را دریافت نمایید

 

 

برای دیدن قسمت های دیگر این سلسله مقالات اینجا را کلیک کنید

 

 

 




 

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

...

...