شکوه آفرینش

شکوه آفرینش

پربازدیدترین مطالب

ادامه مطالعات ژنتیک و سنگواره ها -قسمت 8 از بخش5 منطقه ی ممنوعه

 

 

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 8

ادامه ی مبحث فسیل های « نئاندرتال ها » و مطالعات ژنتیک

 


نقد فرضیه تکامل انسان

 

 

علاوه بر مطالبی که تاکنون پیرامون مشکلات مربوط به انواع مطالعات ژنتیکی انجام شده روی فسیل ها ذکر گردید، مشکلات جدی نیز در مورد مطالعات مبتنی بر پروتکل « DNA باستانی : Ancient DNA » استفاده کننده از DNA میتوکندریال (mtDNA) وجود دارد.

 

DNA میتوکندریال (mtDNA)، نقش مهمی در مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » بازی می کند و بسیاری از آنالیزهای انجام شده بر روی DNA فسیل ها، با استفاده از DNA میتوکندریال (mtDNA) صورت گرفته است و فسیل های « نئاندرتال ها » نیز از آن بی نصیب نبوده اند!(194)

 

استفاده از DNA میتوکندریال (mtDNA) در مطالعات فسیلی مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA »، به چند دلیل مورد توجه بوده است: اولاً گرچه DNA میتوکندریال (mtDNA)، درصد بسیار کمی از کل DNA سلولی را تشکیل می دهد، اما همین درصد کم، در کپی های متعدد و فراوان در سطح سلول ها پخش شده اند(170) و بازیابی آن ها امکان پذیر است. ثانیاً به دلیل این که مطابق مفروضات علمی (تا سال 1995 میلادی)، انتقال DNA میتوکندریال (mtDNA)، از مادر به فرزندان در طی نسل ها رخ داده و « توارث مادری » دارد(173)، گزینه ی جذابی برای مطالعات تبارشناسی و  از  جمله  بررسی  زمان  جدا شدن  نسل ها  از  یکدیگر  به  شمار می رود.(173)

 

 

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

 

نقد فرضیه تکامل انسان

برای دریافت رایگان PDF  « ادامه مطالعات ژنتیک و سنگواره ها » - قسمت 8 از بخش 5 فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! کلیک کنید...

 


پیوند (لینک) کمکی در صورت خرابی پیوند بالا

 

 

 

تذکر: سلسله مقالات «فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!» متعلق به وبسایت «وعده صادق» به نشانی www.alvadossadegh.com می باشد. وبگاه « شکوه آفرینش: shokooh-afarinesh.ir » تنها این مطالب را جمع آوری کرده است و نکات مهم آن را برجسته، خط‌کشی و رنگ گذاری کرده و آن ها را در قالب PDF عرضه کرده است. بنابراین خوانندگان محترم هم چنین می توانند برای مطالعه ی این سلسله مقالات به وبگاه «شکوه آفرینش» و یا به بخش «مقالات ویژه» در وبگاه «وعده صادق» مراجعه نمایند.

هم چنین، همان طور که در بند بعد می خوانید طبق بیان نویسنده این مقالات انتشار این مطالب بدون ذکر منبع اصلی (سایت وعده صادق) مورد رضایت نویسنده ی آن ها نمی باشد:

{{با توجه به نابرابری عددی جبهه ی منتقد « فرضیه ی تکامل » با جبهه ی حامیان آن، قطعاً دوستان عزیز و بزرگواری هستند که تمایل دارند تا به نشر این سلسله مقالات کمک نمایند و ان شاء الله ما را در مسیر پیش رو، یاری فرمایند. ضمن تشکر از این عزیزان و بزرگواران، استدعا می نماییم که تمامی مطالب نقل شده از این سلسله مقالات، با ذکر منبع باشد.

 به دلیل بروز مشکلات زیاد ناشی از عدم درج منبع مقالات لینک داده شده یا کپی شده از وبسایت « وعده ی صادق » و ناتوانی بسیاری از افراد کپی کننده ی این مطالب از پاسخگویی به سوالات و شبهات طرف مقابل، وبسایت « وعده ی صادق »، پیگیری این نوع کپی کاری بدون درج منبع را از طریق مجاری قانونی، حق خود می داند.}}

 shokooh-afarinesh.ir

.

.

بخش هایی کوتاه از این مقاله:

....

الف) برخلاف تصورات قبلی در مورد این که DNA میتوکندریال (mtDNA) صرفاً به صورت توارث مادری انتقال می یابد، شواهدی به دست آمده است که نشان می دهد در برخی موارد، DNA میتوکندریال (mtDNA) موجود در اسپرم پدر نیز بعد از لقاح می تواند زنده مانده و به فرزندان انتقال یابد! (196)

 

بدین ترتیب، مفروضات قبلی در مورد این که توارث DNA میتوکندریال (mtDNA) صرفاً به صورت « توارث مادری » است، زیر سوال می رود و احتمال « توارث پدری » یا « توارث توام » نیز در این میان مطرح می گردد!

 

ب) نکته ی دیگری که مفروضات قبلی را درباره ی DNA میتوکندریال (mtDNA) زیر سوال می برد، کشف مسئله ی تنوع داخل سلولی میتوکندری ها یا « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy » است.

 

به عبارت دیگر، قبلاً تصور می شد که تمامی میتوکندری های داخل سلولی، کپی یکسانی از DNA دارند؛ حال آن که در مطالعات بعدی مشخص گردید که در بسیاری از موجودات زنده و از جمله انسان ها، ممکن است میتوکندری های مختلف داخل یک سلول، DNA های متفاوتی داشته باشند!:(197)

 

نقد تکامل انسان نئاندرتال

البته پدیده ی « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy » میتوکندری ها، پدیده ی ناشایعی نیست! بلکه برخی مطالعات، شیوع « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy » میتوکندری ها را در سلول های انسان ها، از 10 درصد الی 20 درصد افراد جوامع انسانی گزارش نموده اند:(197)

 

اما نکته ی شگفت انگیزتر این که حتی در بدن یک انسان نیز، ممکن است از بافتی به بافت دیگر، میزان « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy » میتوکندری ها متغیر باشد!(198)

.

.

.

بدین ترتیب با توجه به مطالعات انجام شده در طی سال های اخیر، مشخص گردیده است که مفروضات قبلی تکامل شناسان، در رابطه با « توارث DNA یکسان مادری » از مادر به فرزندان، نادرست بوده و موارد متعدد و اثبات شده ای از « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy» میتوکندری ها در طی سال های اخیر کشف گردیده است! به نحوی که نه تنها در افراد یک خانواده، بلکه حتی در سلول های مختلف یک انسان و حتی در سنین مختلف عمر وی، میزان متغیر و گهگاه غیرقابل پیش بینی از « هتروپلاسمی (ناهمگونی) : Heteroplasmy » میتوکندری ها ملاحظه می گردد!!! با عنایت به این کشفیات، می توان گفت که مفروضات قبلی تکامل شناسان پیرامون « توارث مادری DNA میتوکندریال (mtDNA) »، با چالش ها و اشکالات جدی مواجه است!


ج) مسئله ی دیگری که در مقابل ادعاهای تکامل شناسان، چالش جدی ایجاد می نماید، این نکته است که برخلاف مفروضات قبلی تکامل شناسان که سرعت بروز جهش در DNA میتوکندریال (mtDNA) را طی نسل های مختلف، ثابت و یکسان فرض می کردند، امروزه مشخص شده است که سرعت جهش های ژنتیکی در « DNA میتوکندریال (mtDNA) »، متغیر و غیر قابل پیش بینی بوده و در برخی از موارد، سرعت بروز جهش ها در « DNA میتوکندریال (mtDNA) »، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در محاسبات قبلی تکامل‌شناسان، لحاظ شده بود!(199)

در واقع مطالعات جدید (پس از سال 1995 میلادی) نشان داده اند که جهش های ژنتیکی یا «موتاسیون : Mutation » ها(172) در « DNA میتوکندریال (mtDNA) »، بسیار سریع تر از محاسبات قبلی، به وقوع می پیوندند!(199) :

...

اما از مجموع مطالبی که در بخش های (الف)، (ب) و (ج) گفته شد، این نتیجه به دست می آید که ادعاهای تکامل شناسان در حوزه های تبارشناسی و تکامل، کاملاً سست و ضعیف بوده و بر اساس اطلاعات قبل از سال 1995 میلادی می باشد! (گر چه هنوز تکامل شناسان با بی شرمی کامل از آن ها در کتب و مقالاتشان استفاده می کنند و حتی اشاره ای به کشفیات جدید در این حوزه نمی نمایند!).

امروزه بسیاری از دانشمندان، این حقیقت را پذیرفته اند که مطالعه در حوزه ی « DNA میتوکندریال (mtDNA) »، بسیار پیچیده تر از آن است که قبلاً تصور می شد؛(200) همچنین این محققان معتقدند که ادعاهای ساده انگارانه ی قبلی می بایست، تعدیل گردد و راهکارهای نوینی برای مطالعات جدید، در خدمت گرفته شود.(200)

از سوی دیگر، تعدادی از محققین نیز به صراحت درباره ی عواقبی که این کشفیات جدید برای « تکامل شناسان » در پی دارد، اشاره کرده اند و این کشفیات را موجب نگرانی « تکامل شناسان» دانسته اند!(200) :

.

.

.

بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، ادعاهای تکامل شناسان پیرامون دقت بالای مطالعات مبتنی بر « DNA میتوکندریال (mtDNA) »، با ابهامات و چالش های جدی مواجه شده و با توجه به این که 50 درصد یا حتی بیش از 50 درصد مطالعات مبتنی بر روش  « DNA باستانی : Ancient DNA » که تاکنون انجام شده اند، بر اساس « DNA میتوکندریال (mtDNA) » و با توجه به مفروضات قبلی، طرح ریزی شده اند، باید گفت که حداقل نیمی از مطالعات ژنتیکی مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » که تاکنون انجام شده اند، با چالش ها، ابهامات و سوالات جدی مواجه هستند!

گرچه برخی مشکلات ذکر شده در مورد « DNA میتوکندریال (mtDNA) » همچون «هتروپلاسمی » در مورد DNA هسته ای وجود ندارد، اما سایر مواردی که قبلاً در مورد مشکلات موجود در روش « DNA باستانی : Ancient DNA » ذکر شد - اعم از تغییرات شیمیایی DNA بعد از مرگ، آلودگی نمونه های DNA، استاندارد نبودن روش های مطالعه بر روی DNA باستانی، تعداد کم فسیل های مورد مطالعه، و ورود DNA ویروس به DNA بدن انسان و جانوران (که اتفاقاً اختصاص به DNA هسته ای دارد) -، هم در DNA میتوکندریال (mtDNA) و هم در DNA هسته ای به چشم می خورد و مطالعات مربوط به هر دو نوع DNA را به چالش می‌طلبد! بدین ترتیب هر دو نوع DNA در مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » با مشکلات جدی رو به رو هستند!

 

 

H) اما یکی دیگر از مشکلاتی که در مورد مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » وجود دارد، مسئله ی عدم تطابق یافته های حاصل از مطالعه بر روی ژن ها و قطعات مختلف DNA است! در واقع این مشکل که از یک سو، هم در مطالعات « DNA باستانی : Ancient DNA » و هم در مطالعات DNA موجودات امروزی وجود دارد و از سوی دیگر، هم مطالعات انجام شده بر روی DNA میتوکندریال (mtDNA) و هم مطالعات مربوط به DNA هسته ای را با چالش مواجه می کند، موجب بروز اشکالات، ابهامات و سردرگمی های بسیار می‌گردد!

قبل از بررسی این مشکل، می بایست توضیح مختصری پیرامون « درخت فیلوژنتیک : Phylogenetic tree »(201)، « درخت اتصال - همسایگی : tree Neighbor joining »(202) و « درخت بایزی : Bayesian tree »(203) بدهیم؛ « درخت فیلوژنتیک»، « درخت اتصال - همسایگی» و « درخت بایزی» یکی از شایع ترین روش هایی هستند که «تکامل‌شناسان» از آن ها برای نشان دادن رابطه ی خویشاوندی موجودات بهره می برند. بدین ترتیب که موجودات زنده ی مد نظر خود را در « درخت » هایی به نمایش می گذارند که هر شاخه ی این درخت ها، متعلق به یک « موجود زنده » می باشد. در این درخت ها، هر چه موجودات از نظر تکاملی به هم نزدیکتر باشند یعنی هر چه خویشاوندی بیشتر و شباهت ظاهری (آناتومیک)، فیزیولوژیک یا ژنتیکی بیشتری داشته باشند، در شاخه های نزدیک تری قرار می‌گیرند و هر چه از نظر تکاملی از یکدیگر دورتر باشند یعنی هر چه خویشاوندی کمتر، شباهت ظاهری (آناتومیک)، فیزیولوژیک یا ژنتیکی کمتری داشته و از همدیگر دورتر باشند، در شاخه‌های دورتری نسبت به یکدیگر قرار می گیرند (البته به زعم تکامل شناسان!):

 

اما مشکل هنگامی خود را بیشتر نشان می دهد که ملاحظه می گردد مطالعات مختلف انجام شده بر روی بخش های مختلفی از DNA و بخش های مختلفی از ژن های گوناگون فسیل ها یا موجودات زنده ی کنونی، نتایج متفاوت و متغیری ارایه می دهند! برای مثال هنگامی که 3 موجود زنده ی A، B و C از نظر ژنتیکی بررسی می گردند، نتایج آنالیز بر روی ژن (الف) این موجودات زنده، با نتایج آنالیز بر روی ژن (ب) این موجودات زنده، متفاوت می باشد!

 

....همان گونه که در تصاویر فوق مشاهده می فرمایید، علی رغم این که طبق ادعاهای تکامل‌شناسان، انتظار می رود که در مقایسه بین «  گونه » های مختلف انگل « پلاسمودیوم »، آنالیز بخش های مختلف ژنی و DNAهای قسمت های مختلف سلول های آن ها (اعم از DNA هسته‌ای، DNA میتوکندریال (mtDNA) و DNA پلاستیدی)، درخت های فیلوژنتیک کم و بیش مشابهی به دست آید - تا همگام با هم، سیر خویشاوندی و تکاملی مشابهی را به نمایش بگذارند - اما ملاحظه می گردد که آنالیز هر DNA، درخت فیلوژنتیک متفاوتی را به نمایش می‌گذارد!!!

 

البته با دقت بیشتر در درخت های فیلوژنتیک ترسیم شده برای گونه های مختلف «پلاسمودیوم»ها، باز هم موارد زیادی از این گونه تناقضات و ناهماهنگی ها، مشخص می گردد! این مسئله نشان می دهد که بسته به این که کدام DNA سلولی مورد مطالعه واقع شود و حتی بسته به این که کدام قطعه از DNA یا کدام ژن بررسی گردد، درخت های فیلوژنتیک رسم شده، می تواند متفاوت باشد! و این واقعیتی است که نه تنها برای درخت های فیلوژنتیک مربوط به «پلاسمودیوم ها »، بلکه برای ژن های متفاوت موجودات زنده ی دیگر اعم از دلفین، خفاش، اسفنج، انسان و ... نیز به چشم می خورد

 

بدین ترتیب مشخص می گردد که در بررسی های ژنتیکی و مطالعات مبتنی بر DNA، درخت‌های فیلوژنتیک مربوط به بررسی های خویشاوندی و تکاملی، همواره نتایج یکسان و حتی مشابهی به دست نمی دهند! بلکه بستگی به این که کدام قطعه از DNA یا کدام ژن موجودات زنده، با یکدیگر مقایسه شود، نتایج متفاوت و درخت های فیلوژنتیک گوناگونی حاصل می گردد که این امر با ادعاهای تکامل شناسان، قرابت زیادی ندارد! چرا که اگر سخنان آن ها در مورد قرابت برخی از موجودات زنده با یکدیگر و دوری برخی از آن ها از یکدیگر درست باشد، اصولاً نباید تفاوت های زیادی در بررسی های ژنتیکی ژن های مختلف آن ها وجود داشته باشد! حال آن که در بسیاری از موارد، درخت های فیلوژنتیک رسم شده بر اساس ژن های مختلف چند موجود زنده ی « به اصطلاح هم خانواده »، تفاوت های فاحشی را به نمایش می گذارند!

این سخن تنها ادعایی از جانب ما نیست؛ بلکه مقالات و مطالعات متعدد علمی نیز به وجود چنین ناهماهنگی هایی به صراحت اشاره کرده و در صدد اختراع و ابداع روش های آنالیز، نرم‌افزار‌های کامپیوتری و ترفندهای آماری هستند تا بتوانند مشکلات ناشی از این ناهماهنگی‌ها را به حداقل برسانند!:(205)

 

به هر حال ناسازگاری های موجود بین نتایج حاصل از مطالعات ژنتیکی و درخت های فیلوژنتیک مبتنی بر DNA موجودات زنده، چالشی بزرگ برای زیست شناسان و به خصوص تکامل شناسان به شمار می رود؛ به عبارت دیگر، گرچه قیافه ی حق به جانب تکامل شناسان و ادعای آن ها در مورد آنالیزهای ژنتیکی شان، ممکن است مخاطبان (به خصوص مخاطبان عام) را فریب دهد، اما این مسئله، تضادها، بحث ها و چالش های جدی در بین دانشمندان به جریان انداخته است که هنوز تا رفع آن ها، فاصله ی زیادی وجود دارد!

البته « تکامل شناسان » که دروغ، دغل و فریبکاری بخش بزرگی از حیاتشان را تشکیل می‌دهد، معمولاً با ارایه ی درخت های فیلوژنتیک هدف دار، سعی می کنند تا سایر درخت های فیلوژنتیک را که با ادعاهایشان تناقض دارد، سانسور نموده و به لطایف الحیل، از چشم مخاطبان خود دور بدارند! در واقع آن ها در مقالات خود که در دفاع از « فرضیه ی تکامل » می نگارند، فقط به ارایه ی درخت های فیلوژنتیکی مبادرت می ورزند که نشان می دهد ادعاهای آن ها درست می‌باشد! و درخت های فیلوژنتیک متناقض یا ناهماهنگ با ادعاهایشان را سانسور می نمایند! برای درک بهتر این مسئله، مجدداً مثال مربوط به مقایسه ی ژن های « پلاسمودیوم ها » را از این زاویه نیز بررسی می نماییم:

.

.

.

در واقع تکامل شناسان همچون ماهی لغزنده ای که از دست ماهیگیر می گریزد، تلاش می کنند تا با چنین حربه هایی از دست منتقدان احتمالی بگریزند و شواهد علمی که ممکن است از سوی منتقدان علیه آن ها استفاده شود را تا حد امکان در بایکوت رسانه ای قرار دهند!

 

البته چنین تاکتیک هایی دیگر سودی برای آن ها نخواهد داشت! چرا که با رشد علمی جوامع و نیز دسترسی بیشتر دانشمندان به منابع مختلف، پنهان کاری های علمی، بسیار سخت تر از قبل خواهد بود!

 

با توجه به مطالبی که تاکنون بیان شد، می توان دریافت که گرچه مطالعه ی فسیل ها با استفاده از آنالیز ژنی مبتنی بر پروتکل « DNA باستانی : Ancient DNA »، دقیق تر از مطالعه بر اساس آناتومی و ظاهر فسیل ها می باشد، اما این روش نیز علی رغم ظاهر جذاب، فریبنده و دهان پرکنی که دارد، با ایرادات، اشکالات و ابهامات بی شماری مواجه است که اعتماد به آن را نیز غیر ممکن می کند!

 

اما علی رغم مسایلی که گفته شد، مشکل بزرگی دامن گیر جامعه ی علمی کشورمان شده است که همانا عدم وجود اعتماد به نفس و عدم پرورش روحیه ی انتقادی در بسیاری از دانش پژوهان و دانشمندان این مرز و بوم می باشد! این امر به خصوص در مواردی که اصطلاحات جذاب و فریبنده ای همچون « ژنتیک »، « DNA »، « پروتئومیکس »، « بیوتکنولوژی »، « نانوتکنولوژی »، « سلول های بنیادی » و ... از سوی دانشمندان غربی عنوان می شود، بیش از پیش خود را نشان می دهد! به نحوی که جامعه ی آکادمیک کشورمان که سرشار از دانشجویان و اساتید با هوش و با سواد نیز می باشد، در مقابل این اصطلاحات و ادعاهای دانشمندان غربی در این زمینه ها، تسلیم شده و بسیاری از ادعاهای آن ها را چشم بسته و بدون تفکر می پذیرد!

البته این ایراد بیمارگونه مختص جامعه ی علمی ما نیست! بلکه مشابه همین روند، با شدتی کمتر در جوامع غربی نیز مشاهده می گردد! به نحوی که برخی از دانشمندان متفکر و دغدغه‌مند نیز زبان به اعتراض در این زمینه گشوده و جامعه ی علمی را از اعتماد بی محابا و بدون تفکر نسبت به متدهای جدید « مهندسی ژنتیک » و مطالعات مبتنی بر چنین روش هایی، بر حذر داشته و خواهان حاکمیت مجدد تفکر بر جوامع علمی شده اند!

.

.

.

چنین انتقاداتی آن هم نسبت به پروزه های مشهوری هم چون « HapMap » که ارتباط مستقیمی هم با مقوله ی « تکامل » ندارد و بیشتر در حیطه ی ژنتیک پزشکی مطرح می گردد و تعریف ها و تمجیدهای بی شمار کورکورانه ای از سراسر جهان (حتی از کشور ما!) را نیز نسبت به خود بر می انگیزد، یک درس بسیار خوب برای ما دارد: « بسیاری از پروژه های مشهور علمی، متد پیشرفته، اما تفکر و برنامه ی ضعیفی دارند! و متاسفانه این مطالعات، با اصطلاحات دهان پرکن و روش های جدیدشان، تلاش می کنند تا عقبه ی ضعیف فکری و خلاء برنامه ریزی دقیق خود را بپوشانند! ».

ما دانشمندان و دانش پژوهان ایران زمین، نباید تنها نظاره گر باشیم! و هنگامی که اصطلاحات فریبنده و جذابی چون « مطالعه ی ژنتیک »، مطالعه بر روی « DNA »، مطالعه به روش «DNA باستانی : Ancient DNA » و ... را می شنویم، نباید تصور کنیم که استفاده از این روش ها در مطالعات، به معنای دقت و صحت نتایج این مطالعات است! همچنین نباید تصور کنیم که ادعای محققان مذکور درباره ی نتایج مطالعات، واقعاً و حقیقتاً با آن چه که مطالعه در عمل ارایه می‌کند، مترادف است! چه بسا مطالعات متعدد ژنتیکی با روش های پیشرفته انجام می شوند، اما به دلیل ضعف عقبه ی فکری، نتایجی که به دست می دهند، ارزشی ندارد!

 

به هر حال با توجه به مطالبی که گفته شد، نتیجه می گیریم که مطالعه ی فسیل ها به روش «DNA باستانی : Ancient DNA »، گرچه از روش مطالعه ی ظاهری فسیل ها، بهتر و منطقی‌تر می باشد، ولی این روش نیز با مشکلات، چالش ها، ابهامات و ضعف های متعددی رو به رو است و به نتایج حاصل از آن نیز نمی توان اعتماد کرد! بنابراین به این روش باید به مثابه کودک نوزادی نگاه کرد که راهی بسیار طولانی تا بالغ شدن و قابل اعتماد گردیدن در پیش دارد!

...

 

 

برای مشاهده تمامی مطالب این مقاله ، فایل PDF قرار داده شده در بالا را دریافت نمایید

 

 

برای دیدن قسمت های دیگر این سلسله مقالات اینجا را کلیک کنید

 

 

 

 

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

...

...